چگونه چین برای فتح جهان آماده میشود؟
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - اکو ایران /متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
چین از طریق مجامع و اجلاسهای سطحبالا، در حال نهادینهسازی شراکتهای خود با کشورهای عربی است؛ اقدامی که نشاندهنده تعهد بلندمدت پکن به خاورمیانه است.
در قرن بیستویکم، چین تمرکز سیاست خارجی خود را بر ایجاد شبکهای جهانی از شراکتها برای گسترش نفوذ استراتژیک خود معطوف کرده است. برخلاف اتحادهای سنتی غربی که بر پایه پیمانهای رسمی دفاعی استوارند، چارچوب دیپلماتیک چین بر پایه شبکهای انعطافپذیر و مبتنی بر منافع از شراکتها شکل گرفته است.
به نوشته نشنال اینترست، این مشارکتها به چین اجازه میدهند ضمن حفظ انعطافپذیری دیپلماتیک، نفوذ جهانی خود را گسترش دهد. همچنین این چارچوب، همکاری در شرایط تعارضهای ژئوپلیتیکی اجتنابناپذیر را تسهیل میکند و به چین امکان میدهد با کشورهای متنوعی تعامل داشته باشد، در حالی که همزمان اهداف استراتژیک خود را دنبال میکند. با ادامهی صعود پکن به عنوان یک قدرت جهانی، سیاست خارجی مبتنی بر مشارکت آن نقش کلیدی در نحوه تعاملش با جامعه بینالمللی و تلاشهایش برای اصلاح نظم جهانی ایفا خواهد کرد.
ساختار مشارکتهای جهانی چین
استراتژی دیپلماتیک چین از یک سلسلهمراتب پیچیده شراکتها برای دستهبندی روابط بینالمللیاش بهره میگیرد؛ این سلسلهمراتب بیانگر سطوح مختلف همکاری و اهمیت استراتژیک است. هرچند این مشارکتها بهطور رسمی قانونی نشدهاند، اما میتوان آنها را در قالب توصیفهایی مانند «همهجانبه»، «جامع»، «استراتژیک» و «آیندهمحور» دستهبندی کرد که هرکدام بیانگر سطحی متفاوت از همکاری هستند. برچسبهای دیپلماتیکی که به هر کشور اختصاص داده میشود، نشاندهنده رویکردی سلسلهمراتبی و متناسب با هر کشور در تعاملات بینالمللی چین است که حداکثر انعطافپذیری را ممکن میسازد.
از زمان پایان جنگ سرد، چین بیش از بیست نوع مشارکت با حدود 100 کشور و بیش از ده سازمان منطقهای از جمله اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا، آسهآن و اتحادیه عرب برقرار کرده است. این مشارکتها دارای ساختاری سلسلهمراتبیاند و از مشارکتهای دوستانه و همکاریمحور (که عمدتاً بر تجارت تمرکز دارند) آغاز شده و تا مشارکتهای جامع استراتژیک که بالاترین سطح از همکاریهای امنیتی و نظامی را در بر میگیرند، ادامه مییابند.
پکن در منطقه خلیج فارس، مشارکتهای خود را در سه سطح اصلی سامان داده است که منعکسکننده اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی هر کشور برای چین است. سطح نخست شامل «مشارکتهای جامع استراتژیک» با ایران، عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی است که نشانگر جایگاه کلیدی این کشورها در امنیت انرژی چین و دیپلماسی منطقهای آن هستند. سطح دوم شامل «مشارکتهای راهبردی» با عراق، کویت، عمان و قطر است که حاکی از تعامل قوی ولی کمتر جامع است.
سطح سوم که شامل یمن میشود، به «روابط دوستانه و همکاریمحور» محدود میگردد که دامنه محدودی دارد. این رویکرد سلسلهمراتبی بازتابی از دیپلماسی عملگرایانه و مبتنی بر منافع چین است که به آن اجازه میدهد روابط اقتصادی و امنیتی خود را تقویت کرده و در عین حال تعادلی محتاطانه در منطقهای ناپایدار از نظر ژئوپلیتیکی حفظ کند.
با توسعه مشارکتها، چین دسترسی پایدار به منابع حیاتی انرژی را تضمین میکند، حضور اقتصادی خود را گسترش میدهد و نفوذ منطقهایاش را بدون به چالش کشیدن آشکار نظم ژئوپلیتیکی موجود افزایش میدهد. این استراتژی، توانایی چین برای عبور از رقابتهای پیچیده و بهرهگیری از دیپلماسی اقتصادی برای تثبیت نقش خود به عنوان یک بازیگر خارجی کلیدی در خلیج فارس را برجسته میسازد.
مشارکتهای اجتماعی و چارچوب «عصر جدید»
دو مفهوم «جامعهای با سرنوشت مشترک» (CCD) و چارچوب «عصر جدید» از ارکان اصلی راهبرد دیپلماتیک معاصر شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، بهشمار میروند. این مفاهیم بازتابی از چشمانداز چین برای بازسازی نظم جهانی در راستای اهداف استراتژیک خود و مقابله با نفوذ ایالات متحده هستند.
چارچوب CCD به ابزاری کلیدی در سیاست خارجی چین بدل شده و نشاندهندهی تمایل پکن به شکلدهی به محیط بینالمللیای است که با الگوی حکمرانی و آرمانهای رهبری آن همراستا باشد.
چین تاکنون با دستکم بیستودو کشور قراردادهای مربوط به CCD را امضا کرده و احتمالاً با کشورهای بیشتری نیز در این زمینه همکاری دارد، زیرا برخی کشورها نیز بدون قرارداد رسمی این مفهوم را به رسمیت میشناسند. به این صورت، پکن همسویی دیپلماتیک ایجاد کرده و شبکهای از کشورها را شکل میدهد که اگرچه الزاماً به طور کامل متعهد نیستند، اما دستکم چشمانداز چین برای همکاری جهانی را میپذیرند.
در همین حال، چارچوب «عصر جدید» که در سال 2017 در قانون اساسی حزب کمونیست چین درج شد، بازتابی از برداشت چین از پویایی در حال تغییر قدرت جهانی است. این مفهوم صرفاً جنبه شعاری ندارد، بلکه نشاندهنده بازنگری استراتژیک در رویکرد پکن به روابط بینالملل است؛ بازنگریای که بر نقش رهبری چین در شکلدهی به نظم جهانی پساغربی تأکید دارد.
کشورهایی که به عنوان شرکای «عصر جدید» شناخته میشوند، معمولاً دیدگاههای ژئوپلیتیکی چین را میپذیرند یا دستکم با آنها سازگاری دارند، بهویژه در زمینه مقاومت در برابر چارچوبهای حکمرانی و نفوذ اقتصادی تحت رهبری غرب. این دو چارچوب در کنار یکدیگر نشانگر تلاش چین برای ایجاد معماری جهانی جایگزین هستند؛ معماریای که همزمان با به چالش کشیدن هژمونی قدرتهای سنتی غربی، نفوذ چین را تثبیت میکند.
مشارکتهای چین در آفریقا و خاورمیانه
اجلاس سال 2024 «مجمع همکاری چین-آفریقا» (FOCAC) نقطه عطفی در روابط پکن با کشورهای آفریقایی بود، چرا که چین در این نشست، سطح روابط خود با تمامی کشورهای آفریقایی را ارتقاء داد. هدف استراتژیک چین برای تقویت نفوذ خود در قاره آفریقا در بستر تغییرات قدرت جهانی انعکاس یافته است. چین این روابط را تحت عنوان جدید «جامعهای با آیندهای مشترک برای عصر جدید» طبقهبندی کرده است. این تحول، جایگاه چین به عنوان بازیگر خارجی غالب در آفریقا را نشان میدهد، بهویژه در شرایطی که نفوذ قدرتهای غربی در حال کاهش است.
گسترش حضور چین در آفریقا پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقی بهدنبال دارد؛ پیامدهایی که بهطور مستقیم منافع راهبردی ایالات متحده را به چالش میکشد و نظم بینالمللی را بازتعریف میکند. با تقویت تعاملات پکن، کشورهای آفریقایی احتمالاً رویکرد خود را بازتنظیم خواهند کرد و بهدنبال مشارکتهایی متوازنتر خواهند بود که با اهداف توسعهای آنها همراستا باشد و قدرت چانهزنیشان را افزایش دهد. بنابراین، مسیر روابط چین و آفریقا نقشی کلیدی در بازطراحی ژئوپلیتیک جهانی ایفا خواهد کرد و تأثیراتی گسترده بر توازن در حال تغییر قدرت خواهد داشت.
همانند آفریقا، رویکرد چین به خاورمیانه نیز ترکیبی از عملگرایی اقتصادی و تنوعبخشی استراتژیک است. برخلاف مدل چندجانبهای که در روابط با آفریقا دیده میشود، تعاملات چین در خاورمیانه عمدتاً بهصورت دوجانبه صورت میگیرد. این مشارکتها بیشتر بر همکاری اقتصادی، امنیت انرژی و سرمایهگذاریهای زیربنایی متمرکز هستند تا ابتکارهای دیپلماتیک چندجانبه.
با وجود افزایش حضور چین در خاورمیانه، نفوذ آن با عواملی همچون پیچیدگیهای منطقهای، محدودیتهای جغرافیایی و استقلال استراتژیک دولتهای خاورمیانه مهار میشود. افزون بر این، سلطهی مداوم ایالات متحده بر ساختار امنیتی منطقه نیز دامنه جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی چین را محدود میکند.
با این حال، چین بهطور پیوسته در حال گسترش مشارکتهای خود در منطقه است. حتی اسرائیل، که یکی از متحدان سنتی آمریکا محسوب میشود، مشارکت ویژهای با عنوان «مشارکت جامع نوآورانه» با چین دارد که بر همکاریهای فناورانه و اقتصادی متمرکز است.
در سال 2022، روابط چین با کشورهای عربی وارد مرحلهای جدید شد که نقطه اوج آن برگزاری دو نشست تاریخی بود: «نخستین اجلاس چین و کشورهای عربی» و «اجلاس چین و شورای همکاری خلیج فارس» که هر دو در عربستان سعودی برگزار شدند. اجلاس چین و کشورهای عربی با «بیانیه ریاض» به پایان رسید؛ بیانیهای که چشمانداز تشکیل «جامعه چین و کشورهای عربی با آینده مشترک در عصر جدید» را ترسیم کرد و بازتابدهنده تمایل چین برای نهادینهسازی روابط عمیقتر سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با کشورهای عربی بود.
این مسیر تعامل در سال 2024 نیز ادامه یافت، همزمان با برگزاری دهمین نشست وزرای خارجه «مجمع همکاری چین و کشورهای عرب» در پکن، که به مناسبت بیستمین سالگرد تأسیس این مجمع برگزار شد. در این نشست «بیانیه پکن» و «برنامه اجرایی اقدام برای سالهای 2024 تا 2026» تصویب شدند.
افزون بر این، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، از برگزاری دومین اجلاس سران چین و کشورهای عربی در سال 2026 خبر داد و بر تعهد بلندمدت چین به جهان عرب تأکید کرد. این تحولات نشاندهنده افزایش حضور پکن در منطقه و عزم آن برای ایفای نقش کلیدی در شکلدهی به آینده ژئوپلیتیکی و اقتصادی خاورمیانه هستند.
استراتژی دیپلماتیک در حال تحول چین
راهبرد دیپلماتیک چین که عمدتاً از طریق چارچوب «جامعهای با سرنوشت مشترک» دنبال میشود، بازتابدهنده جاهطلبی گستردهتر این کشور برای بازطراحی نظم جهانی و گسترش نفوذ در مناطق مختلف است. چین با بهرهگیری از نظام شراکتهای سلسلهمراتبی توانسته پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی را مدیریت کرده و حضور خود را در مناطق کلیدی همچون آفریقا و خاورمیانه تثبیت کند. نهادینهسازی فزاینده ابتکارهای دیپلماتیک، از جمله برگزاری اجلاسهای سطح بالا و توافقنامههای ساختارمند، گویای تعهد پکن به رهبری جهانی در بلندمدت است.
با این حال، رویکرد چین بدون چالش نیست. پویاییهای منطقهای، رقابتهای استراتژیک و تداوم نفوذ قدرتهای غربی همچنان بر مسیر مشارکتهای چین اثرگذارند. در شرایطی که پکن تعاملات خود را تعمیق میبخشد، تداومپذیری و سازگاری الگوی دیپلماتیک آن عامل تعیینکنندهای در میزان موفقیت چین در بازآرایی روابط بینالملل خواهد بود.
بازار ![]()
-
شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۸:۰۲
-
۲۳ بازديد
-

-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1072034/