ساختارشکنی در پوستین اصلاحات ساختاری
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
یکی از عبارتهای زیاد پرداختهشده ازسوی اصلاحطلبان طی سالهای اخیر، اصلاحات ساختاری در بخشهای مختلف بوده است. به اعتقاد نخبگان تا مادامیکه ساختارها اصلاح نشوند، رفتوآمد نخبگان نمیتواند تاثیری روی بهبود امور بگذارد و کشور مسیر پیشرفت به خود نخواهد دید. دراینبین، برخی نیروها در داخل کشور، اصلاحات ساختاری را ابزاری برای تحقق خواستههای سیاسی خود قرار دادهاند. طی روزها و هفتههای گذشته، بحثی با تمرکز بر عبارت «اصلاحات ساختاری» میان نخبگان اصلاحطلب بهویژه طیف رادیکال آن درگرفته که البته رویکردی یکسان و همسان با یکدیگر ندارند. سعید حجاریان و مصطفی تاجزاده پیشران موضوع اصلاحات ساختاری در میان اصلاحطلبان بودهاند. این دو چه میگویند و وجوه افتراق آنها درباره موضوع اصلاحات ساختاری چیست؟
چندی پیش نشستی با موضوع «ضرورت اصلاحات ساختاری» با حضور تعدادی از فعالان و تحلیلگران اصلاحطلب ازجمله مصطفی تاجزاده در کلابهاوس برگزار شد. نکته جالب در نشست مزبور آن بود که تاجزاده با حمله به کل ساختار نظام ازجمله قانون اساسی، مدعی اصلاحات ساختاری بودند. این سویهگیری در کلام سایر اعضای این نشست نیز هویدا بود. تاجزاده اظهارات قبلی خود را بار دیگر تکرار کرد و خواستار تغییر قانون اساسی (و حتی حذف نهاد ولیفقیه از قانون اساسی) و ایجاد ارتباط میان آمریکاستیزی و توسعه اقتصادی شد.
ساختارشکنی به نام اصلاحات تاجزاده در این نشست کلابهاوسی مدعی شد:
«راه شکوفایی اقتصادی تغییر سیاست خارجی مبتنی بر آمریکاستیزی است که نتیجهای جز تحریمها و محدودیتها برای مردم ندارد. امروز جامعه به نقش مهم سیاست خارجی در تامین توسعه و رفاه آگاه است». تاجزاده افزود: «وقتی محور سیاست خارجی کشور آمریکاستیزی کور گردد، طبعا دشمن آمریکا دوست ما میشود و درنتیجه همکاری با طالبان و تطهیر آن موجهه میشود و بعضی امارت اسلامی را جمهوری اسلامی دوم میخوانند». این فعال اصلاحطلب گفت: «راهبرد قدرت نظامی اولشدن در منطقه، باید جای خود را به اولویت توسعه اقتصادی کشور بدهد. اگر حاکمیت همچنان به هستهای و نظامیگری اولویت دهد، در تامین رفاه و رضایت مردم مشکل خواهیم داشت». تاجزاده به نام اصلاحات ساختاری، به ولایتفقیه هم حمله کرد.»
گذر از انقلابیگری به نام اصلاحات ساختاری
در واکنش به اظهارات تاجزاده در باب لزوم «اصلاحات ساختاری»، سعید حجاریان کنشگر و اندیشهورز اصلاحطلب در نوشتهای با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه» به نقد تاجزاده پرداخت. این نقد البته نه معطوف به اصل موضوع یعنی اصلاح (بخوانید استحاله) ساختارهای کشور بلکه مربوط به الزامات و مقدمات این استحاله بود. در همین باره، حجاریان نوشت: «اصلاحات ساختاری مفهومی ناتمام است؛ زیرا باید مشخص شود از چه نوع ساختاری صحبت میکنیم، پس لازم است متعلق ساختار را به آن الصاق کنیم. مثلا بگوییم اصلاح ساختار حقوقی، اصلاح ساختار اداری، اصلاح ساختار اقتصادی یا اجتماعی و قس علیهذا؛ اما آنچه این چندسال متداول بوده معمولا ناظر به اصلاح ساختار حقوقی بوده است». حجاریان با این ادعا که در ایران پساانقلاب هنوز ساختار و ساختارمندی شکل نگرفته و بنابراین سخنگفتن از اصلاحات ساختاری اساسا امری نامربوط است، تاکید کرد: «کسانی که صحبت از اصلاح ساختار حقوقی میکنند، قبل از آن باید فکری بهحال تثبیت ساختار کنند؛ زیرا در شرایط فعلی، مساله متنبودگی قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعیت دارد و ما اساسا با متنی واحد، نامتغیر و سنجشپذیر مواجه نیستیم؛ ازاینرو، شرط لازم برای سخنگفتن از اصلاح ساختار حقوقی تثبیت همان ساختار حقوقی ضعیف، تبعیضآمیز یا حتی غیردموکراتیک است».
علیه انقلابیگری
حجاریان در بخش پایانی نوشته خود، جانمایه اصلی قلمورزی در حمله به غلبه گفتمان انقلابیگری بر امور فعلی کشور را آشکار کرد و با متناظر و هممعنی قرار دادن انقلابیگری با وضعیت غیرنرمال و استثنایی مدعی شد: «اکنون نیز بااینهمه مصیبت از قبیل تحریم، کرونا و… همچنان قانون اساسی بهعنوان پیمان ملی در تعلیق است؛ زیرا تصمیمهای لحظهای در اولویت هستند. بهخصوص آنکه این شیوه ذیل عناوینی مانند انقلابیگری و امثالهم تئوریزه شده و تاکید بر انقلابیگری در همه ساحات از قبیل دولت و مجلس و دانشگاه و… نشان میدهد ماندن در شرایط استثنا به قاعده حکمرانی تبدیل شده است لذا باید تاکید کنم، استفاده از مفهوم «اصلاحات ساختاری» بهویژه در قالب تجویز و راهبرد تامل بیشتر میطلبد».
فرصتطلبی موهوم تاجزاده
بنابراین آنچه حجاریان بر آن تاکید داشت، تثبیت ساختار بهزعم او غیردموکراتیک فعلی و سپس پرداختن به «اصلاحات ساختاری» است و تا مادامیکه آن تثبیت رخ ندهد، سخن گفتن از اصلاحات ساختاری بیراهه رفتن است. بااینحال تاجزاده در جوابیه اخیرش به حجاریان، موضعی متفاوت درباره اصلاحات ساختاری اتخاذ کرد و با «انفجار بزرگ» خواندن وقایع سیاسی-اجتماعی آینده در کشور، اصلاحطلبان برای بهرهبرداری از فرصت به زعم او استثنایی فراخواند و اصلاحات و مقوله اصلاحطلبی را [برخلاف حجاریان] منوط و وابسته به تثبیت شرایط موجود نکرد. تاجزاده با بحرانی تصویرکردن مناسبات سیاسی و اجتماعی آینده کشور و بدون ارائه راهحل برای رفع مشکلات مردم، اصلاحطلبان را فرصتطلبانه به چیدن میوه این شرایط فراخواند و در بخشی از نامه خود خطاب به حجاریان نوشت: «تردید ندارم که استمرار مشکلات مردم، شدتگرفتن اختلافات در حکومت یکدست، افزایش نارضایتیها و… انسداد کنونی را زودتر از آنچه حاکمیت تصور میکند با بنبست روبهرو خواهد کرد و دستیابی به یک مصالحه جدید ممکن خواهد شد. هنگام تلاقی و همافزایی مشکلات و اختلافات و نارضایتیها، حاکمیت چارهای جز بازگشت به مردم نخواهد داشت، اگر نخواهد ریسک انفجار بزرگ را به جان بخرد». تاجزاده در بخش دیگری از نامه/فراخوان خود، با مسدود دانستن ایده سرمایهگذاری اصلاحات روی نامزد نیابتی، اصلاحطلبان را به ترویج و تبیین «اصلاحات بنیادی» تشویق و تصریح کرد: «در چنان شرایطی نمیتوان به سیاستورزی نیابتی بسنده کرد و حامیان اصلاح و تغییر را بار دیگر ناامید کرد. بهبود امور در چنین حدودی، نه جوابگوی مشکلات است و نه انتظارات شهروندان ناراضی را برآورده میکند؛ بنابراین شایسته است در این فترت به تبیین و ترویج اصلاحات بنیادی بپردازیم تا در زمانی که حکومت یکدست اصولگرا با بنبست مواجه میشود، گزینه قابل قبولی برای اکثریت شهروندان با گرایشهای مختلف وجود داشته باشد».
ساختارشکنی با اسم رمز اصلاحات
مقاله حجاریان و سپس واکنش تاجزاده فارغ از اینکه گویای اختلافات تاکتیکی و حتی راهبردی اصلاحطلبان رادیکال بر سر نوع مواجهه با تحولات جاری کشور است، نشان از نگاه فرصتطلبانه و درعینحال طلبکارانه اصلاحطلبان رادیکال نسبتبه روندهای موجود در کشور دارد. امثال تاجزاده بدون اشاره به نقش خود و سایر اصلاحطلبان در قدرتگرفتن حسن روحانی در دو انتخابات 1392 و 1396، از زیر بار بهعهدهگرفتن سهم خود در ایجاد شرایط بغرنج اقتصادی موجود به طرز ناباورانهای شانه خالی میکنند و از این بالاتر، به انتظار بدترشدن وضعیت فعلی برای هژمون ساختن خود در آینده هستند.ایدههای حجاریان و تاجزاده نشان میدهد که ایشان نه در پی اصلاح ساختار بلکه بهدنبال استحاله سیستم بهسوی نوعی عرفیگرایی و حاکمیت سکولاریسم در ایران است. با این وضعیت، شاید بهتر باشد ایدههای تندروهای اصلاحطلب را اصلا اصلاحگرانه ندانیم چراکه دشمنان سنتی نظام نیز در طول 43سال گذشته دقیقا بهدنبال نفی نظام دینی و برساختن نظام مبتنی بر ارزشهای ضددینی بودهاند. رادیکالها اصلاحات را با سرعت به سمت ساختارشکنی میبرند. با وجود این اندیشههای مخرب آیا رواست به ضدساختارها، فرصت کنشگری جهت حضور در ساختار را داد؟
مقاله حجاریان و سپس واکنش تاجزاده فارغ از اینکه گویای اختلافات تاکتیکی و حتی راهبردی اصلاحطلبان رادیکال بر سر نوع مواجهه با تحولات جاری کشور است، نشان از نگاه فرصتطلبانه و درعینحال طلبکارانه اصلاحطلبان رادیکال نسبتبه روندهای موجود در کشور دارد
-
چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۴:۴۵:۲۸
-
۲۸ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/310688/