پایان بندی خوب فیلم سینمایی «شوکران»
فرهنگ و هنر
بزرگنمايي:
راه ترقی -
ماهنامه سینمایی فیلم / نگاهی به پایان بندی فیلم سینمایی «شوکران»
دامون قنبرزاده: بیرون رفتن مرد (فریبرز عربنیا) از اتومبیل برای بررسی صحنۀ تصادف. ثابت ماندن دوربین روی شیشۀ جلوی اتومبیل و تنهایی همسر (رزیتا غفاری). مکث روی او. کمی بعد بازگشت مرد به اتومبیل در حالی که حالا چهرهاش تغییر کرده است. دیالوگی کوتاه و ادامۀ مسیر؛ یکی از مرموزترین پایانبندیهای سینمای ایران. جسدی که بر اثر تصادف شدید دو اتومبیل، کف خیابان افتاده باید همان پرستار (هدیه تهرانی) باشد. این را فقط مرد متوجه میشود. ما و همسرش چیزی نمیفهمیم. تنها باید به چهرۀ او نگاه کنیم. چهرهای که سعی میکند رازی را پنهان کند؛ رازی که احتمالا دیگر برای همیشه در دل مرد باقی خواهد ماند. چه کفارۀ سختی!
حمید کریلی: در نمای شبانۀ داخل خودرو، مرد که برای بررسی صحنۀ تصادف پیاده شده بود، با چهرۀ شوکهشده دوباره سوار میشود. زن میپرسد: «چی بود؟ کسی مُرده بود؟» مرد همان طور خیره به جاده میگوید: «آره». زن ادمه میدهد: «وای پناه بر خدا، بیچاره زن و بچهاش» و مرد دوباره میگوید: «آره». زن نمیداند کشته کیست، مرد نیز چنان آشفته است که اصلا نمیداند چه میگوید، فقط ما میدانیم چه اندازه تاریکی و اندوه و پشیمانی در این «زن و بچۀ بیچاره» و آن «آره»ی کوتاه انبار شده است. بهروز افخمی یک بار برایم تعریف کرد که قرار بوده «شوکران» با نمای خانۀ شعلهور محمود بصیرت تمام شود اما فیلمنامه را به دلایلی تغییر داده است. دلیل این کار هر چه بوده، نتیجهاش این نمای پایانی مینیمال درخشان است که تأثیر آن پس از تماشای اشکهای سیما هنگام رانندگی، کوبنده و ماندگار است.
(برای مطالعۀ بیشتر به پروندۀ «پایان و پایانبندی در سینمای ایران» چاپشده در پنجمین شمارۀ «فیلم امروز» مراجعه کنید.)
-
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۶:۲۴
-
۲۲ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/311491/