شیوع کرونا و ارکان لرزان صنعت نشر
انديشه
بزرگنمايي:
راه ترقی - خبرگزاری کتاب ایران / شیوع کرونا همه را غافلگیر کرده است؟ قبول! اما چرا صنعت نشر در مواجهه با آن، اینقدر دستوپا بسته است و هیچ راهکاری بهجز نشستن و چشم دوختن به حمایتهای دولتی ندارد؟
با توجه به تعدد مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا و تبدیل شدن آن به یک اپیدمی و پاندومی جهانی، باید این پدیده شوم را بزرگترین چالش و گرفتاری جهانی خواند که در سطوح مختلف، بشریت را به معنای دقیق کلمه، غافلگیر کردهاست؛ اما طبیعتا در مواجهه با هر تهدید و بحرانی، وجود زیرساختهای مناسب و آمادگی مقابله با بحران از اهمیت بالایی برخوردار است.
بدون شک در چنین شرایطی، بعد از آسیبهای جانی، بحرانهای اقتصادی در هر کشوری، مهمترین دغدغه مردم بهشمار میآید و در این میان، طبیعی است که بازارهای کمبنیه و ضعیف، بیشتر در آستانه آسیبپذیری باشند. این دقیقا همان وضعیتی است که صنعت نشر در کشور ما، این روزها به آن دچار شده: کتابفروشیهای تعطیل، ناشران بیکار شده، موزعان از کار مانده و...
در ادامه، به مواردی اشاره میشود که بهباور نگارنده، آسیبپذیری حلقههای مختلف صنعت نشر کشور را در بحران پیشآمده، تشدید میکنند؛ عواملی که از منظری دیگر، مصادیق توسعهنیافتگی این صنعت بهشمار میآیند.
وابستگی نشر ایران به حمایتهای دولتی
با پیروزی انقلاب و تشکیل نخستین تشکیلات و سازمانهای دولتی، حمایت از نهادهای فرهنگی؛ ازجمله صنعت نشر، به انحای مختلف در دستور کار قرار گرفت. ایجاد بازارهای فروش با طراحی و برگزاری نمایشگاههای کتاب، اعطای کاغذ با نرخ دولتی، اعطای وامهای کمبهره و سیاستهای مختلف و متعددی که همواره از سوی دولتها و مشخصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اجرا درآمده، از مصادیق حمایتهای بیوقفه و پیوسته دولتی از فعالان این صنعت بوده است. این مساله، اگرچه در سالهای نخست، یک ضرورت بهشمار میآمد، اما بهصورت ناخواسته، صنعت نشر را به یک صنعت وابسته که متکی به حمایتهای دولتی است، تبدیل کرد؛ صنعتی که بهخودیِ خود امکان بقا ندارد و دستِکم بخش قابل توجهی از فعالان آن، بدون حمایتهای دولتی زمینگیر خواهند شد. حالا بماند که همین تسهیلات و حمایتهای دولتی، چقدر در افزایش پروانههای نشر و جذب افراد غیرمتخصص تنها با نیت کسب درآمد به چرخه نشر، موثر بوده است.
با این اوصاف، طبیعی است که در حال حاضر نیز شاکله صنعت نشر، چشم امیدش به دست دولتیان و حمایتهای دولتی باشد؛ خصوصا که یکی از بزرگترین کانالهای حمایتی، برگزاری نمایشگاه کتاب تهران –و البته سایر نمایشگاههای استانی- بعد از سیودو سال، نخستینبار در موعد مقرر یعنی اردیبهشتماه برگزار نمیشود و چه بسا برای یک سال، به تعویق بیفتند؛ اما قاعدتا ظرفِ مقدورات هم اندازهای دارد و نمیتوان انتظار داشت که در چنین شرایطی، امکان دستگیری از تک تک فعالان صنعت نشر از سوی مسئولان دولتی، مقدور باشد؛ آنهم در دوره تحریمهای اقتصادی؛ آنچنانکه حتی پیش از شیوع کرونا نیز، شاهد کاهش تخصیص بودجههای فرهنگی بودیم.
ناشران سنتی و اتکا به نشر کاغذی
درست است که در سالهای اخیر، شاهد بارقههایی از جریانهای مدرن در بازار کتاب بودهایم؛ مثلا افتتاح نسل جدیدی از کتابفروشیها یا استفاده از امکاناتی که فناوریهای نوین در اختیار فعالان این حوزه قرار داده است. اما هنوز که هنوز است، سیستم صنعت نشر ما، ریشه در استراتژیهای سنتی دارد.
گواه این ادعا هم این است که هنوز بخش عمده نشر ما، متکی به نشر کاغذی است؛ آنهم با همان روشهای قدیمی ارزیابی بازار، بازاریابی، توزیع و... اگرچه در سالهای اخیر شاهد رشد جریان نشر دیجیتال –اعم از کتابهای الکترونیک و صوتی- در کشور بودهایم؛ اما مگر سهم نشر دیجیتال از بازار کتاب حاضر در کشور، چقدر است؟ چند درصد از کتابهایی که سالانه در کشور ما منتشر میشوند، دارای نسخه الکترونیکاند و چند درصد از کتابها، بهصورت گویا و صوتی نیز در بازار عرضه میشوند؟ چند ناشر فعال در حوزه نشر دیجیتال داریم؟ چند اپلیکیشن عرضه و فروش نسخههای دیجیتالی در کشور ما وجود دارد؟ پاسخ دادن به این سوالها، کار سختی نیست و کافی است در این ایام، موسوم به قرنطینه، در فضای مجازی، نسخه دیجیتال کتابهای مورد نظرتان را جستوجو کنید.
شرایط بهگونهای است که هنوز شاکله نشر سنتی ما، به انتشار کتاب بهطرق دیجیتالی، اعتماد و باور نکرده است. چنینچیزی حتی در نظام قراردادهای فیمابین ناشران و مولفان یا مترجمان، جایگاهی ندارد. درحالیکه اگر ناشران و نشر ما تا این حد به شیوههای سنتی متکی نبود و بخش غالب سرمایهها، در نشر کاغذی خلاصه نمیشد، امروز که درگیر بحرانی بهنام کرونا شدهایم، اینقدر دست و پا بسته و سرگردان بهنظر نمیآمد؛ البته قطعا ترویج کتابخوانی از طریق نسخههای دیجیتالی هم شرط است که البته مسالهای جدا از نشر نیست.
نادیه گرفتن جهان مجازی و دستآوردهای آن
در میان حلقههای نشر، کتابفروشیها ضعیفترین و آسیبپذیرترین حلقه بهشمار میآیند؛ بهطوری که با توجه به فشارهای اقتصادی و آمار تعطیلی کتابفروشیها، شاید بیراه نباشد اگر آنرا حلقهای مستعد نابودی بدانیم. بههمین خاطر هم بود که با جدی شدن خطر شیوع کرونا و آغاز دوره قرنطینه، زنگ خطر، ابتدا برای فعالان این حلقه بهصدا درآمد. بهعبارت دیگر؛ کتابفروشان در شرایط عادی نیز تحت فشار بودند؛ و حالا که مجبور به تعطیلی و محروم ماندن از معدود مشتریان خود شدهاند، وضعیت برای آنها بهمراتب بغرنجتر است. آنها برای مقابله با این شرایط، چه استراتژیای داشتند؟ مشخصترین آنها، انتشار اعلانهایی در فضای مجازی بود که امکان سفارش تلفنی برای کتابدوستان و ارسال کتاب –بعضا بهطور رایگان یا با هزینه کم- به در منازل آنها را تبلیغ میکرد؛ اما مگر این استراتژی تا چه حد توانست پاسخگوی دغدغهها و افت دهشتناک آمار فروش کتابفروشان باشد؟
جالب است بدانیم که بخش قابل توجهی از کتابفروشان حتی در شبکههای اجتماعی، صفحهای را برای معرفی و تبلیغ کتابهای خود ندارند. درحالیکه اگر سازوکارهای بهرهمندی از امکانات فضای مجازی؛ اعم از امکان معرفی و تبلیغ تازههای نشر، ایجاد کلوپهای مجازی مشتریان، ثبت اطلاعات مشتریان وفادار، امکان ثبت سفارش و ایجاد سازوکارهای فروش آنلاین و ارسال کتاب برای مشتریان، پیشاز این از سوی فعالان این حوزه جدی گرفته میشد، در شرایط پیشآمده میتوانستند عملکرد بهتری داشتهباشند و چهبسا بحران کرونا را بهشکل تحملپذیری اداره میکردند. شواهد و قرائن حاکی از آن است که دیگر دوران اتکا به فروشگاههای فیزیکی سرآمده و هر کتابفروشی برای بقا، نیازمند ورود به جهان مجازی و تاسیس فروشگاه آنلاین کتاب است.
خلأ جریانهای تشکیلاتی و راهکارهای صنفی
با درنظر گرفتن ضرورت رسیدن به اقتصاد غیردولتی و مستقل در هر بازاری، این تشکلهای صنفی هستند که باید ضمن آیندهنگری و ایجاد زیرساختهای لازم برای مواجهه با تهدیدات احتمالی، در شرایط بحرانی با در دست گرفتن عنان کار، بهفکر تبیین و پیگیری راهکارهای لازم برای رفع مشکلات اهالی صنف و پشتسر گذاشتن روزهای سخت باشند؛ البته نبود اتحادیه کشوری قدرتمند، یکی از مشکلات صنعت نشر بهشمار میآید اما فعالیت اثرگذار تشکلهای کوچک در شهرها؛ خصوصا اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران که حدودا 70 درصد از فعالیت نشر کشور را شامل میشود، کاملا محسوس است؛ درحالیکه هیچ اقدام قائل به ذاتی از سوی آنها دیده نمیشود.
در تایید نخستین مصداق توسعهنیافتگی در این نوشتار که همانا وابستگی صنعت نشر به حمایتهای دولتی بود، همین بس که نهایت فعالیت اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در حد واسطه بین فعالان این حوزه و دولت، برای پیگیری حمایتهای دولتی، «ارسال راهکارهای پیشنهادی به سازمانها و نهادها و دستگاههای موثر، دریافت وام کمبهره، تعویق پرداخت حق بیمهها و امور مالیاتی از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» بوده است. دوباره توجه فرمایید: پیشنهاد راهکار به سازمانها و نهادها، برای جذب حمایتهای دولتی. این، ماحصل فعالیت این اتحادیه بعد از گذشت تقریبا 40 روز از آغاز شیوع کرونا است که درکنار اطلاعیههای عمومی دیگر، از طریق کانال رسمی تلگرامی آن، منتشر شده است.
شاید برخی این نقد را غیرعادلانه بدانند و در پاسخ به آن بگویند؛ اتحادیه که پشتوانهای ندارد، قدرتی ندارد و... اما چرا؟ آیا برای رسیدن به قدرت صنفی هم باید چشم به دست دولت و حمایتهایش بود یا اینکه این اعضا و اهالی صنف نشر هستند که با اتحاد، همدلی، پیگیری مطالبات، گردننهادن به تصمیمات صنفی و... باید از اتحادیه خود حمایت کنند و به آن قدرت بدهند؟ در غیاب چنین ضرورتهایی، اتحادیهها و تشکلها، تنها به مجریان سیاستها و برنامههای دولتی تقلیل یافتهاند و نمیتوانند در هنگامه بحران، کار چندانی برای اعضای خود انجام دهند.
سرآخر اینکه...
همیشه بحران در کمین است و نمیتوانیم حتی با در اختیار داشتن پیشرفتهترین امکانات و تمهیدات، آینده را آنطور که میخواهیم اداره کنیم؛ اما مهمترین مساله در مواجهه با بحران این است که ضمن تلاش برای رفع و رجوعش، از آن درس بگیریم. این بحرانها هستند که نقاط ضعف ما را به ما نشان میدهند و ساختارهای فرتوت و بیخاصیت را به چالش میکشند؛ بنابراین این امیدواری وجود دارد که پس از فرونشستنِ کورانِ کرونا، مدیران و دستاندرکاران –خصوصا دستاندرکاران نشر- بابهای چارهاندیشی را باز کنند، درصدد بازسازی و ایجاد زیرساختهای لازم برآیند تا به قول شاعر «راه تکرار بر خطر بندند.»
14 تیرماه با عنوان «اهل قلم» نامگذاری شدهاست. مهمترین برنامههای کمیسیون فرهنگی یازدهمنی مجلس شورای اسلامی که به تازگی اعلام شدهاند برای حمایت از این قشر چیست؟
اعضای کمیسیون فرهنگی یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که هیات رئیسه آن به تازگی تعیین شده، بنا دارند تا دو هفته آینده اولویت برنامههای خود ازجمله در زمینه صنعت نشر و کتاب را تعیین و به اطلاع عموم برسانند؛ بنابراین در این گفتوگو، فقط به بیان دیدگاههای میپردازم.
به نظر میرسد، نخستین گام کمیسیون فرهنگی درباره صنعت نشر، احصاء مهمترین آسیبها، موانع و تلخکامیهای صاحبان اندیشه و اهل فلم در دو حوزه سختافزایی و نرمافزاری، براساس فهرست اولویتها است. برمبنای این فهرست، اعضا کمیسیون فرهنگی، میتوانند برای حل مسائل و نحوه مواجه با مشکلات این فشرعزیز و فرهیخته موضعگیری کنند؛ علاوهبراین باید جدول زمانی، تعیین شود تا متناسب با هر مشکل اعضای کمیسیون فرهنگی با متولی مربوطه به بحث، گفتوگو و تبادلنظر بنشینند و در نهایت برای تحقق راه حلها تقویم اجرایی درنظر گرفتهشود. در غیر این صورت 14 تیرماه سال آینده نیز ممکن است مشکلات فعلی را دوباره تکرار کنیم.
توجه ریشهای به مسائل صنعت نشر
باید ریشهای با مسائل حوزه صنعت نشر و کتاب برخورد کنیم و شخصا معتقدم، حوزه نشر و کتاب باید جزو اولویتهای کمیسیون فرهنگی قرار بگیرد چراکه کتاب در حوزه فرهنگ، نقش مادر و تعیینکننده دارد. باید به پدیدآورندگان کتاب که زاییده اندیشهها، بینشها و تجارب هستند و بدون آنها ظهور و بروز پیدا نمیکند، توجه شود. براساس آشنایی با اعضای کمیسیون فرهنگی امیدوارم توجه ویژهای به این عرصه مبذول بدارند تا در افق پیشرو بیش از گذشته شاهد گسترده شدن چتر حمایتی برسر اهل قلم باشیم.
در بازار نشر با توجه به افزایش قیمت کاغذ برای خرید از سوی جامعه هدف رغبت وجود ندارد. مگر افرادی مانند دانشآموزان و دانشجویان و مخاطبان علاقهمند به پژوهش. باید کاری کنیم برسر سفره فرهنگی مردم کتاب جایگاه خود را بیش از گذشته به دست بیاورد و لازم است در قیمت تمامشده کتاب، تجدید نظر شود و لازمه تحقق این هدف اصلاح گامهای ابتدایی است؛ اینکه ناشر با قیمت گزاف کاغذ، تهیه میکند، نباید انتظار داشت، کتاب را با قیمت کمترعرضه کند.
یکی از تجارب مهم شما، فعالیت بهعنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان است؛ با توجه به این سابقه هشت ساله فکر میکنید علاوهبر موضوع کاغذ نشر در حوزههای دیگر ازجمله ترویج کتابخوانی کمیسیون فرهنگی چگونه میتواند سیاستگذرای کند؟
بدون توجه به لزوم رفع موانع، ایجاد سهولت و لزوم افزایش قدرت خرید نمیتوانیم انتظار افزایش سرانه مطالعه را داشته باشیم. کتاب، جزو محصولات فکری و فرهنگی جامعه محسوب میشود. اگر قیمت کتاب بالا باشد رغبت خرید کاهش پیدا میکند. نخستین گام را باید از حوزه کاغذ شروع کنیم. در گام بعدی گسترده شدن چتر حمایتی بر سر پدیدآورندگان است؛ بهعبارت دیگر به موازات اینکه باید در قیمت کاغذ تجدید نظر شود کتاب باید در سبد زندگی خانوادهها، سهم خودش را پیدا کند؛ بنابراین دستگاههای متولی باید چتر حمایتی برای اهل قلم داشته باشند.
نمایشگاههای استانی کتاب باید تقویت شود/ ضرورت افزایش حمایتها برای خرید کتاب
حتما باید زمینه عرضه درست کتاب را فراهم کنیم؛ علاوهبراین برگزاری نمایشگاههای استانی اقدام قابلتوجهی است که باید گسترده شود اما درچند سال گذشته بهدلیل افزایش قیمت کاغذ استقبال از این رویداد فرهنگی کاهش پیدا کردهاست. برای افزایش تمایل مردم به نمایشگاههای استانی و در مجموع خرید کتاب، باید در میزان حمایتها برای خرید، تجدید نظر کنیم به این معنا که باید حمایتها را افزایش دهیم؛ ازجمله با افزایش درصد تخفیف خرید کتاب. این اقدام میتواند درهمه گروههای سنی رغبت خرید و مطالعه کتاب را ایجاد کند.
موضوع لایحه مالکیت فکری سالهاست در مجلس شورای اسلامی به بحث و بررسی گذاشته میشود و مسئولان فرهنگی در دولت امیدوارند در سازدهمنی دوره مجلس شورای اسلامی سرنوشت این لایحه مشخص شود. ایا این انتظار به پایان میرسد؟
با توجه به اینکه مقام معظم رهبری در پیام به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، بهطور ویژه کنار مولفه اقتصاد از فرهنگ بهعنوان اولویت جدی، مجلس یاد کردند؛ بنابراین کمیسیون فرهنگی رسالت سترگ و سنگینتری در مقایسه با ادورار گذشته برعهده دارد همچنین انتظار جامعه، صاحبان آثار و اهالی نشر از کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی افزایش پیدا کردهاست. براساس این تاکیدات من خوشبین هستم که سرنوشت این لایحه که ضرورت اجتنابناپذیر است، مشخص شود. اگر بنا است اعتماد اهل قلم را جلب کنیم باید به استانداردها پایبند باشیم و بهعنوان راهبرد قانونی در دستور کار قرار بگیرد.
-
يکشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۲:۰۲
-
۶۵ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/326674/