حرف آخر مرد ایرانی...
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - اعتماد /رمتن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
علی میرزامحمدی/ از دیدگاه «روششناسی مردمنگارانه»، یکی از مهمترین جلوههای نقد قدرت آنهم در سطح خرد در روابط زناشویی ظاهر شده است. ساختار خانواده ایرانی که بر پدرسالاری استوار است در طول چند دهه اخیر به چالش کشیده شده و بسیاری از «نابرابریهای جنسیتی» ظالمانه تلقی گردیده است. این روند، افکار عمومی را برای پذیرش تغییراتی در جهت رفع این نابرابریها آماده نمود. دهه هفتاد شمسی، آغازی برای این روند فرهنگی و اجتماعی بود که بازتاب آن در رسانهها و روزنامهها به عینه قابل مشاهده بود. صدا و سیمای آن دوره، فارغ از جناحبندیهای سیاسی با سریالهای ماندگاری چون «پدرسالار» و «خانه سبز» این ساختار را به نقد کشید. در سریال «پدرسالار»، مرد خانه از «حاکم مستبد و مطلق خانواده» که همه باید بدون سوال و جواب، مطیع و فرمانبردار او باشند به «مدیر فرهمند خانواده» ارتقای درجه داد که با محبت و عاطفه در کنار توجه به نیازهای همسر و دیگر اعضای خانواده و به کمک آنها باید کشتی خانواده را به «جزیره خوشبختی و آرامش» ناخدایی کند. مرد از «ادعای خدایی در خانه» دست کشید و به «مقام ناخدایی» رسید! این روند نقد ساختار خانواده ایرانی، در «سریال خانه سبز» نیز که زندهیاد خسرو شکیبایی در آن نقشآفرینی کرده است، ادامه داشت. او در این سریال نقش وکیلی را به نام رضا بازی میکرد. همسرش که او نیز وکیل بود او را مدام به نام کوچک رضا صدا میزد. رضا به فرزند جوان خود که تازه ازدواج کرده بود، گوشزد میکرد که «در خانواده رییس باش ولی ریاست نکن!» اینچنین در «فضای خانه سبزی» آن دوران، رییسجمهور خاتمی، در پاسخ این سوال «که در خانواده شما حرف آخر را چه کسی میزند»، لبخندی زد و گفت: من!... من حرف آخر را میزنم و در مقابل همسرم میگویم: چشم! خانواده ایرانی به تدریج یاد گرفت که بهترین نام برای صدا زدن همسر، «اسامی کوچک» آنهاست نه واژههایی چون ضعیفه، منزل، بچهها و... خانواده ایرانی یاد گرفت «مرد ظالم» به هماناندازه «زن مظلوم» قربانی ظلمهای خود خواهد شد. مرد ایرانی به زنش عشق ورزید؛ به او لبخند زد؛ برایش جشن تولد گرفت؛ روز زن را گرامی داشت؛ برایش کادو خرید و با لبخندها و شادیهای او، عکس یادگاری گرفت.
هر چند هنوز هم مسیر برای تحقق کامل حقوق زنان ایرانی هموار نشده است، با این همه خانواده ایرانی دیگر جایگاه اصلی زن را اندرون یا سپهر خصوصی نمیداند و معتقد است زن این حق را دارد که در سپهر عمومی نیز توانمندیهای خود را اثبات کند. خانواده ایرانی به تدریج یاد گرفت آزادی بیشتر زوجین و تشابه تدریجی نقشهای زن و مرد را نباید همیشه نشانهای دال بر نفی ثبات خانواده تلقی نمود، بلکه باید در هماهنگی با زندگی مدرن در «ساخت یابی مجدد» خانواده در ابعاد مختلف کوشید.
خانواده ایرانی یاد گرفت برای آنکه خانواده در انطباق با جریانهای جدید اجتماعی قوت یابد و کماکان در حراست از سلامت جسم و جان انسانها به کار آید لازم است حقوق زنان به رسمیت شناخته شود. خانواده ایرانی به تدریج یاد گرفته است تغییرات انجام یافته در ساختار خانواده ایرانی به ویژه افقی شدن هرم قدرت به همراه بسط روندهای مردمسالارانه، در جهت تقویت این نهاد و تحکیم آن است. مرد ایرانی یاد گرفته است باید نگاه محترمانه و عزتمند خود به همسرش را پاسبانی کند تا همسرش به فرزندانش، آزاد زیستن و عزتمند بودن را یاد دهد. خانواده ایرانی در این سالهای سخت بیکاری و رکود اقتصادی و از همه مهمتر آثار اقتصادی و اجتماعی بیماری کرونا به جنگی ناخواسته کشانده شده است که ساختارهایش را تهدید میکند. این جنگ ناخواسته موجب شده روند جدایی فرزندان با ازدواج به منظور تشکیل خانواده جدید به تاخیر افتاده و با ماندگار شدن فرزندان تا زمانی نامعین، خانواده از پاسخگویی به مطالبات ساختاری جدید عاجز بماند. وضعیت روانی خانواده به شدت افت و افسردگی جوانان تشدید شده است و بستری مناسب برای آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت خانگی، اعتیاد و روابط نامشروع فراهم شده است. نرخ زاد و ولد کشور به شدت افت کرده و بحران جمعیتی کشور در حال رخ نمودن است. بازآفرینی و احیای خانواده ایرانی و پیروزی در این جنگ ساختاری و حراست از مقدسترین میراث اجتماعی یعنی بنیان خانواده بدون باور واقعی به نقشآفرینی زنان و تلاش عملی در این راستا امکانپذیر نخواهد بود. تلاشی که در سیاستگذاریها، خود را از شعارهای متداول برهاند و برنامهریزی خود را بر محوریت خانواده و نقش بیبدیل زنان استوار کند.
-
سه شنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۸:۲۹
-
۵۲ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/337665/