هشدارهایی در مورد رواج خشونت در خانواده
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - آفتاب یزد /متن پیش رو در آفتاب یزد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اخیرا شاهد هستیم که حجم تقریبا بالایی از قتلها و خشونتها حول محور نهاد خانواده اتفاق میافتند.
نهاد خانواده از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که میتواند توسعه یا عدم توسعه جامعه را به وجود آورد. اما متاسفانه میبینیم که این نهاد و جایگاه آن به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. روزی پدری فرزند خود را میکشد، روز دیگر مادری کودک خردسال خود را از بین میبرد، فردایش فرزندی والدین خود را به قتل میرساند و یا همسران یکدیگر را از بین میبرند. به نظر میرسد این خبرها به نوعی نشاندهنده این موضوع هستند که نهاد خانواده در حال فریاد کشیدن درد بیدرمان خود است. چراکه امروز به دلایل مختلف اقتصادی، معیشتی و روانی اعضای خانوادهها دست به حذف و قتل عضو خانواده خود میزنند و این مسئله به شدت هولناک است. حفظ نهاد خانواده یکی از مهمترین دغدغههای هر جامعهای است و مسئولین ما نیز در این حوزه بارها گفتههایی را مطرح کردهاند که نشان از آن میدهد که برخی از مسئولین از اهمیت این نهاد به به خوبی آگاه هستند. اما از سوی دیگر در این شرایط که مشکلات این چنینی در جامعه ما بیداد میکند و خشم و پرخاشگری در تمام حوزهها وارد شده است برخی از مسئولین از دغدغهها و دلنگرانیهایی حرف میزنند که دغدغه و درد مردم نیست. جامعهای از اتحاد و اعتماد اجتماعی میتواند برخوردار شود که دغدغه مردم دغدغه مسئولین باشد و این دو گروه به هم نزدیک باشند. فاصله دغدغه مردم و مسئولین میتواند بسیاری از طرحها را به بن بست بکشاند. امروز خشونت در جامعه ما چنان ریشه دوانده است که در حال تیشه زدن به ریشه خانواده است.مسئولین باید به درد مردم رسیدگی کنند و اصلاح سایر حوزهها که امروز مشکل جامعه ما نیست را به وقتی بهتر و شرایطی مناسبتر موکول کنند. مشکلات اقتصادی، معیشتی و روانی دامن بسیاری از خانوادهها را گرفته است و حجم بالای آن نشاندهنده این است که نهاد خانواده امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کمک است.
>خشونت خانواده
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و روانشناس اجتماعی در این خصوص به آفتاب یزد گفت:«خشونت خانواده طبیعتا یک تابعی از شرایط و ویژگیهای اجتماعی است.یعنی وقتی که نهادهای دیگر ما دچار مشکل میشوند که این روزها مهمترین نهادی که دچار مشکل شده نهاد اقتصادی است؛ اثر مستقیم آن را ما در نهاد خانواده به اشکال مختلف میبینیم. وقتی که این مشکلات به درون خانواده کشیده میشود، تعارضات را بیشتر میکند و این تعارضات در بیشتر مواقع حل نمیشوند و یا قابل حل نیستند نتیجه آن میشود که خشونت به عنوان شاخص بارز در درون خانواده افزایش پیدا میکند که مراتب گوناگونی دارد. از هتاکی، قهر، لجبازی کردن گرفته است تا مواردی که به انواع قتلها و فرار از خانه منجر میشود. بنابراین اگر امروز ما میبینیم میزان خشونت در درون خانواده افزایش پیدا کرده کاملا دماسنج وضعیت جامعه امروز ما است. این موضوع قابل پیشبینی بوده است و اگر این شرایط حل نشود طبیعتا باید منتظر خشونتهای بیشتر هم باشیم. »
>تفاوت دغدغه
وی ادامه داد:« در مورد تفاوت دغدغه مسئولین و اصحاب قدرت و توده مردم باید به چند نکته اشاره داشته باشیم. بخشی از این مسئله عمومی است و در همه جای دنیا وجود دارد؛ به هر حال دغدغه اصلی بخشی از صاحبان قدرت حفظ قدرت است و طبیعتا از روشهایی استفاده میکنند بتوانند به هدف خود برسند. مسئله دوم از دید برخی از اصحاب قدرت این است که مثلا دغدغههای آنها کلان ولی دغدغههای توده مردم جزئی است. در حالی که در عالم واقع این طور نیست و دغدغههای مردم وقتی به شکل یک زنجیره در میآید میتواند تبدیل به یک دغدغه کلی و خطرناک برای عموم جامعه شود. نکته دیگر آن است که معمولا مسئولین به دلیل اینکه داخل گود هستند برخی از اوقات از واقع گرایی دور میشوند. یعنی اینکه یک سری تفکرات و اندیشههایی برای آنها دغدغه اول میشود در حالی که برای اکثریت مردم این گونه نیست. فاصله بین دغدغههای مردم و دغدغههای مسئولین از یک طرف باعث میشود برنامه ریزی ها، اولویت بندیها و توجه به مسائل و مشکلات بین مسئولین کمرنگ شود؛ یعنی دغدغه آنها آن چیزی نیست که دغدغه مردم است. پیامد منفی دیگر این مسئله آن است که مردم احساس کنند که مسئولین از جنس آنها نیستند. یعنی وقتی دغدغه اصلی مردم معیشت، بهداشت و آموزش است در حالی که دغدغه مسئولین مثلا عدم سگ گردانی است طبیعتا کم کم فاصله به وجود میآید و این فاصله افتادن منجر میشود به این که اعتماد عمومی به سخن و وعدههای مسئولین به شدت کاهش پیدا کند. بحث دیگر تکنیک تبلیغاتی بسیار قدیمی است که وقتی یک چیز در جامعه بسیار بولد میشود و مردم به آن توجه میکنند گاهی برخی از افراد که میتوانند ذی نفوذ هم باشند مسئله فرعی را مطرح میکنند تا به این شکل نظر توده مردم را برای مدتی از مسئله اصلی منحرف کنند. البته الان این تکنیک کارکرد خود را از دست داده است.»
>توصیه به مسئولین
وی در آخر تصریح کرد: «مهمترین موضوع برای مسئولین ما این است که اتاق فکر داشته باشند.اتاق فکرهایی که نه بر اساس خوشامد گروهی از افراد یا مجموع خاص بلکه اتاق فکری که با بدنه جامعه مرتبط باشد، دغدغههای اصلی جامعه را میشناسند، اهداف کلی مهم جامعه را درک میکند و بر اساس آن یک اولویت بندیای در نظر میگیرند. این کمک میکند مردم احساس کنند که آنچه که مسئولین مطرح میکنند دغدغه و نگرانی آنها است و این باعث نزدیکتر شدن این دو گروه به یکدیگر میشود و ثانیا کشور در ریل درستی برای کاهش مشکلات قرار میگیرد.»
>فرهنگ گفت و گو
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس نیز در این خصوص به آفتاب یزد گفت: «مسئولین باید به ریشه این نوع مسائل و تحقیقات و بررسیهای متخصصین این حوزهها توجه کنند زیرا تنها در این صورت است که میتوانند به حل مشکلات بپردازند. خشونت در جامعه ما سالیان طولانی است که نهادینه شده است. بخشی از آن به مسائل اقتصادی و معیشتی بر میگردد. زیرا آدمها در این رابطه با یکدیگر درگیریهایی دارند و حتی در خانواده این مسائل دیده میشود. در خانوادهای که کودک از کودکی خودش شاهد دعواهای پدر و مادر خود است طبیعی است که آینده آن به چه صورتی خواهد بود. یکی دیگر از دلایل اصلی این مسئله آن است که گفتگو در جامعه ما وجود دارد. بسیاری از مسائل را میتوان با گفتگو حل کرد اما متاسفانه چون بالادستیها با مردم گفتگو ندارند و این به صورت فرهنگ به وجود نیامده است، مردم هم یاد نگرفتهاند که با یکدیگر گفتگو داشته باشند. یکی از مهمترین دلایل دیگر این نوع اتفاقات که باید مورد توجه قرار بگیرد استفاده از مواد مخدر صنعتی است که در جامعه ما بسیار رواج پیدا کرده است. مسئله دیگر قوانین ما است که از خشونت به نحوی حمایت میکند و قطعا این حوزه نیازمند بازنگری است.آن کسی که دست به خشونت میزند باید بداند که مجازات سختی در انتظار او خواهد بود.خشونت اصلیترین مسئلهای است که دنیای امروز با آن مواجه خواهد شد زیرا خشونت امنیت جامعه را از بین میبرد.جامعه امروز ما متاسفانه جامعه خشنی است.»
-
پنجشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۱:۴۸
-
۸۲ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/351589/