آغاز تضعیف اصولگرایی از دوران احمدینژاد بود
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
«جریان نواصولگرایی روز به روز ضعیفتر خواهد شد. متولیان این جریان باید متوجه این نکته باشند که نمیتوان کنشهای سیاسی را با دوپینگ و رانتهای حمایتی پیش ببرند. این وضعیت مانند بدنی است که عادت ندارد در هیچ سطحی با میکروب مواجه شود. به همین دلیل نیز در اولین مواجهه با میکروب دچار بیماری میشود. جامعه ایران سیال است و در حال پشتسر گذاشتن تغییرات عمیقی است. نواصولگرایان نیازمند بازبینی هستند تا در مواجهه با بحرانهای آینده به دلیل اینکه متولی اصلی اداره کشور هستند از ارائه راه حل و حل و فصل مشکلات ناتوان خواهند بود. این خسارتی است که در نهایت به ساختار موجود خواهد خورد. جملات ذکر شده سخنان دکتر فیاض زاهد ، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «آرمان ملی» است. زاهد در این گفتوگو به مهمترین چالشهای درونی و بیرونی گفتمان اصولگرایی پرداخته و هشدارهای لازم را به متولیان این جریان در مواجهه با بحرانهای آینده میدهد. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
گفتمان اصولگرایی از نظر مبانی و چارچوبهای فکری امروز در چه وضعیتی قرار دارد؟آیا اصولگرایان به واسطه به قدرت رسیدن ابراهیم رئیسی و به دست گرفتن مجلس یازدهم توانستهاند از نظر گفتمانی خود را تقویت کنند؟
آنچه امروز ما شاهد آن هستیم اصولگرایی نیست. در سالهای اخیر از نظر تئوریک اتفاق معناداری در جریان اصولگرایی رخ داده که جریان محافظه کاری که ما به صورت کلاسیک میشناختیم از زمانی که احمدی نژاد به قدرت رسید تضعیف شد. جریان اصولگرایی از نظر تاریخ ریشه در بازار دارد. از سوی دیگر در بین برخی روحانیون سنتی وجود داشته که کمتر سیاسی بودهاند و تمرکز آنها بیشتر روی مسائل فرهنگی بوده است. از سوی دیگر آنها با موضوعاتی مانند بهائیت مبارزه میکردند. اصولگرایان از نظر اقتصادی به دنبال تعامل اقتصادی و بازار با دست بازتر بودند. این جریان سیاسی به صورت کلاسیک بیشتر از بازار آزاد تبعیت میکردند. این در حالی است که از زمان احمدی نژاد تفاوتهای جدی در جریان اصولگرایی به وجودآمد. از این زمان یک طیف تندرو با خوانشی که در زمینه بینالمللی و اقتصادی با اصولگرایی به معنای کلاسیک آن تفاوتهای معناداری داشتند، وارد عرصه شدند. این طیف در حوزه بینالمللی ضد غرب شدند و اساسأ مانیفست و ماهیت خود را در تعارض با غرب معنا کردند. این گروه از نظر فلسفی ضد مدرنیته است. از نظر اقتصادی نیز این گروه به سمت فراسوسیالیسم حرکت کردند و به دنبال خلع سلاح کردن نهاد بازار بودند. استدلال این افراد نیز این بود که اگر دولت متولی توزیع درآمدها در همه سطوح شود وضعیت اقتصادی تغییر خواهد کرد و مطلوب خواهد شد. این عده کاریکاتوری از کمونیسم را در ذهن خود تصور میکردند. از آنجا که این طیف فاقد تئوریسین بودند هر مفهوم مطلوبی را به بدترین شکل آن تبدیل کردند. در نهایت نیز گفتمان اصولگرایی به یک«شترگاو پلنگ» تبدیل شد.
رئیسی با میراثی که اصولگرایان از نظر گفتمانی در دولت احمدینژاد برای وی باقی گذاشتند چه خواهد کرد؟
اگر چه احمدینژاد در کمپین انتخاباتی ابراهیم رئیسی حضور نداشت اما بدنه جریان احمدی نژاد در دولت رئیسی حضور دارند. امروز احمدینژاد تغییر ماهیت داده و به عنوان یک چهره سیاسی فرصتطلب پس از عملکرد ضعیف هشت ساله تلاش میکند خود را در نقش اپوزیسیون معرفی کند. این در حالی است که بدنهای که وی را در هشت سال ریاستجمهوری همراهی میکرد امروز تلاش میکند خود را به جهبه پایداری نزدیک کند. جبهه پایداری که از نظر فکری از اندیشههای مصباح یزدی پیروی میکند. بدنه کمپین انتخاباتی ابراهیم رئیسی از این طیف تشکیل شده است. به همین دلیل آنچه امروز ما از اصولگرایی مشاهده میکنیم آن اصولگرایی نیست که زمانی در چهره امثال مهدوی کنی، ناطق نوری، علی لاریجانی، حبیب ا... عسگر اولادی و یا محمدرضا باهنر میدیدید وجود ندارد. آنچه امروز از اصولگرایی باقیمانده یک جریان تندرواست که طرفدار یکسانسازی همه امور است. این جریان یک نظام بهسامان اتوریته محور را نمایندگی میکند که اگر بتوانند بر همه ساحتهای جامعه ایران دست یابد ما را وارد دوران سختی خواهند کرد. این یک تفسیر عمومی است که امروز جریان اصولگرایی در آن قرار دارد.
چرا جریان اصولگرایی به سمتی حرکت کرد که طیف تندرو این جریان در نهایت بر طیفهای معتدل غلبه پیدا کردند؟آیا ضعف از طیفهای معتدل بود که نتوانستند گفتمانسازی کنند یا اینکه طیف تندرو فرصتطلبی کرد؟
این اتفاق به دو دلیل رخ داد. نخست اینکه دولتهایی که در ایران روی کار آمده بودند در آن زمان نمیتوانستند به خوبی پاسخ این تعارض را بدهند که در عین حالی که انقلابی باشند کشور را نیز به سمت توسعه هدایت کنند. اصولگرایان به دنبال این هستند که در عین حالی که به اقتصاد اقشار آسیب پذیر توجه میکنند به پوپولیسم نیز دچار نشوند. چطور نهادهای تولید را تقویت کنند و در عین حال از گسترش روزافزون صندوقهای صدقه کمیته امداد جلوگیری کنند. احمدی نژاد و دوستانش بر این باور بودند که کشور را باید به صورت صدقهای اداره کرد. در پشت این نگرش یک تصور سادهلوحانه وجود داشت که ما به عنوان نهاد دولت که کنترل نفت را در اختیار داریم به همه مردم به صورت مساوی و برابر کمک کنیم تا زندگی آنها محفوظ شود. پشت این نگرش و ابتدایی فقدان آیندهنگری در مدیریت کشور بود. نمونه بارز این نوع دولتها در شوروی و چین وجود داشت. اگر چین در سال1979 تن به تغییر این نگرش نمیداد و سیستم اقتصادی را بنیان نمیگذاشت که توسط دنگ شیائو پینگ رهبری میشد بدون تردید با چالشهای جدی مواجه میشد. نکته مهم در این زمینه این است که زمانی که این تحول در سال1979 در چین رخ داد نیمی از مردم این کشور برگ درخت میخوردند و در قحطی به سر میبرند. کار به جایی رسیده بود که مردم چین هر چیزی که روی زمین راه میرفت اعم از سگ، گربه، موش، قورباغه، مار و... را میخورند. این در حالی است که در شرایط کنونی در جامعه چین چنین وضعیتی وجود ندارد و دلیل آن این است که جامعه چین نسبت به گذشته بینالمللیتر شده است. به همین دلیل نیز در غذا خوردن و در سبک زندگی جهانی فکر میکند. چین و شوروی دو نمونه چنین نگرشی بودند که هر دو نیز یا شکست خوردند و مجبور شدند در رویکرد خود تغییر ایجاد کنند. وضعیت این دو کشور نشان داد که اگر قرار است اقتصادی پویا شود نیاز به نوعی اشتیاق در سرمایهگذاری، بازگذاشتن بخش خصوصی، اعتقاد به توسعه و باز کردن درها به سوی جهان پیرامون وجود دارد. امروز ما هیچ نمونهای در جهان سراغ نداریم که در یکصد سال اخیر بدون ارتباط و تعامل با جهان وارد پروسه توسعه و پیشرفت شده باشد.
آیا ایران توانسته خود را با واقعیتهای جهانی تطبیق بدهد؟
اگر به چهل سال گذشته دقت کنیم متوجه میشویم که ایران از زمانی که در ارتباط بینالمللی بهخاطر تحریمها دچار مشکل شد اقتصادمان دچار مشکلات بیشتری شد. در10 سال گذشته اقتصاد ایران30 درصد کوچکتر شده است. اگر امروز وضعیت جی دی پی ایران را با مردم ترکیه، پاکستان، هند، امارات و قطر مقایسه کنید متوجه میشوید که مردم ایران در وضعیت خوبی زندگی نمیکنند. بدون تردید اگر در نگرش موجود در مدیریت اقتصادی کشور تغییر ایجاد نشود کار به مشکلات سختی خواهد کشید. دولتهای پس از انقلاب همواره با این تعارض مواجه بودند که از یک طرف میخواستند انقلابی باشند و از سوی دیگر کشور را وارد پروسه توسعه کنند. در مقاطعی دولتها به این نتیجه رسیدند که راه نجات توزیع ثروت به شکل کمیته امداد نیست، بلکه باید زیرساختهای اقتصاد کشور را تقویت کنند. هنگامی که کشور وارد چنین فرایندهایی میشود با آفاتی نیز مواجه خواهد بود. این آفات نیز میتواند این باشد که در برخی مقاطعگذار، کشور مجبور به تلفات در برخی حوزههای اجتماعی خواهد شد. در چنین شرایطی گروههای حاشیهای، مناطق فقیر، مناطق کمتر توسعه یافته و روستاها شاید به صورت موقت از محور توجه خارج شوند. در چنین شرایطی دولتها نمیتوانند توازن منطقی میان امر توسعه و پوشش گروههای حاشیهای در معرض ریسک را به صورت ریسک پیش ببرند. جریان اصولگرای سنتی که متهم بود به جوانها میدان نمیدهد و در معرض رانت و فساد قرار دارداز طریق برخی نهادها فرصت بازپروری نیروهای جوان انقلابی ضد فسادی را در ظاهر شکل داد که آنها فاسد نیستند و بلکه جوان و آرمان خواه هستند. با این شعارها دولت احمدی نژاد به قدرت رسید. با این وجود در عمل آنچه رخ داد این بود که دولت احمدی نژاد دارای پروندههای فساد اقتصادی و محکومیت برخی از دولتمردان شد. این خطر برای دولتی وجود دارد و این احتمال وجود دارد که این اتفاقات در دولت رئیسی نیز رخ بدهد. دلیل این موضوع نوع شیوه مدیریتی است که ایجاد رانت و فساد میکند. امروز شرایطی فراهم شده که طیف رادیکالی که دیروز در دولت احمدی نژاد حضور داشت امروز با ظاهری شیکتر به صحنه بیاید و فکر کند که راه بهتری برای اداره کشور دارد.
جامعه امروز ایران به دنبال تغییر و تحول است. اصولگرایان با خواست تغییر در جامعه ایران چه خواهند کرد؟
واقعیت این است که جریان نواصولگرایی روز به روز ضعیفتر خواهد شد. متولیان این جریان باید متوجه این نکته باشند که نمیتوان کنشهای سیاسی را با دوپینگ و رانتهای حمایتی پیش ببرید. این وضعیت مانند بدنی است که عادت ندارد در هیچ سطحی با میکروب مواجه شود. به همین دلیل نیز در اولین مواجهه با میکروب دچار بیمار میشود. جامعه ایران سیال است و در حال پشتسر گذاشتن تغییرات عمیقی است. نواصولگرایان نیازمند بازبینی هستند تا در مواجهه با بحرانهای آینده به دلیل اینکه متولی اصلی اداره کشور هستند از ارائه راه حل و حل و فصل مشکلات ناتوان ناتوان نباشند.
-
پنجشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۶:۲۱
-
۸۲ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/367408/