راه ترقی
سرمقاله اعتماد/ سفر ترامپ به منطقه: ابعاد و نتایج
پنجشنبه 25 ارديبهشت 1404 - 10:56:30
راه ترقی - اعتماد / «سفر ترامپ به منطقه: ابعاد و نتایج» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم محمدجواد قهرمانی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا در اولین سفر رسمی خارجی در دور دوم ریاست‌جمهوری، منطقه خاورمیانه و سه کشور عربستان، امارات و قطر را انتخاب کرده است. این سفر در زمانی انجام می‌شود که شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی در وضعیت پیچیده‌تری نسبت به گذشته قرار گرفته است. در عین حال، شخصیت و دیدگاه‌های ترامپ نیز وی را نسبت به رییس‌جمهور پیشین امریکا یعنی جو بایدن متمایز می‌سازد. اقدامات و اظهارات وی از زمانی که مجددا به قدرت رسیده از جمله وضع تعرفه‌های سنگین، هم بر متحدان و هم بر رقبا، گواهی بر این موضوع است. در چنین بستری، بررسی ابعاد مختلف سفر ترامپ به خاورمیانه و نتایج آن، به ویژه در زمانی که سطح تنش در منطقه طی تقریبا دو سال گذشته تشدید شده، ضرورت دارد. اگر بخواهیم به صرف اظهارات ترامپ توجه کنیم ظاهرا آنچه بسیار محل تمرکز وی است، بحث‌های اقتصادی و تجاری است. نگاه ترامپ که البته در دولت اول وی نیز وجود داشت، این بوده که دیگران از امریکا سوءاستفاده می‌کنند و امریکا هزینه‌های گزافی در تجارت با دیگران پرداخت می‌کند. بر اساس چنین مبنایی، سفر به سه کشور عربستان، امارات و قطر از این حیث که می‌تواند با انعقاد قراردادهای مختلفی همراه باشد برای وی از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، ترامپ پس از گذشت چند ماه باید بتواند ادعا کند که توانسته منافع اقتصادی زیادی را برای امریکا تحصیل کند و شیوه مواجهه وی با دیگر کنشگران شیوه‌ای موثر و کارآمد است. سیاست‌های اقتصادی و توسعه‌ای کشورهای منطقه این فرصت را برای رییس‌جمهوری امریکا فراهم می‌کند تا بتواند به اهداف تجاری و اقتصادی دست یابد. وعده‌های این کشورها برای سرمایه‌گذاری در امریکا می‌تواند برای دولت ترامپ رضایت‌بخش باشد. در کنار مسائل تجاری و اقتصادی، سفر ترامپ در چارچوب تحولات منطقه‌ای نیز قابل تحلیل است. خاورمیانه در حال حاضر با تحولات مهمی نسبت به دولت اول ترامپ مواجه شده است. با توجه به این موضوع، کشورهای منطقه نیز ملاحظات نسبتا متفاوتی نسبت به گذشته دارند. 
از آن زمان روابط ایران با این کشورها با تغییراتی همراه بوده که مهم‌ترین تجلی آن، آغاز فرآیند تنش‌زدایی میان ایران و عربستان با میانجیگری چین بوده است. این کشورها همزمان با افزایش تنش‌ها در منطقه نگرانی خود را نسبت به این موضوع و پیامدهای احتمالی آن اعلام کرده‌اند. در چنین بستری، برخلاف دولت اول ترامپ که عربستان از جمله حامیان سیاست فشار بر ایران بود و برجام را توافقی در تضاد با منافع خود قلمداد می‌کرد، اکنون رویه‌ای متفاوت را در پیش گرفته است. این بدان معناست که کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس اکنون از حامیان مهم توافق میان تهران و امریکا به شمار می‌روند. چنین سیاستی چند امکان مهم را برای این کشورها فراهم می‌کند؛ از یک‌سو این کشورها به دنبال این هستند که ظرفیت و توان دیپلماتیک خود را از طریق ایفای نقش میانجی به نمایش بگذارند. علاوه بر ایران، عربستان تلاش می‌کند که در موضوع جنگ اوکراین نیز چنین نقشی را دنبال کند. این نقش برای این کشور همسو با سیاست‌های دونالد ترامپ است. یعنی در زمانی که ترامپ از صلح صحبت می‌کند، ریاض تلاش کرده نقشی متناسب با این خواسته را ایفا کند. همچنین به نظر می‌رسد این کشورها به دنبال ممانعت از وقوع یک جنگ در منطقه هستند که می‌تواند برای آنها تبعات اقتصادی جدی در پی داشته باشد. مضافا این کشورها به دنبال برجسته کردن نقش خود در منطقه و در سیاست خارجی امریکا هستند. به عنوان نمونه، میانجیگری عربستان برای رفع تحریم‌های سوریه از این منظر قابل ارزیابی است. در عین حال، با توجه به تحولات منطقه باید گفت این کشورها حامی تغییر توازن در منطقه نیز نیستند و به این نتیجه رسیده‌اند که حفظ توازن در منطقه به پیشبرد منافع آنها کمک خواهد کرد. نکته مهم در ارتباط با عربستان این است که حمایت عربستان از فرآیند مذاکره میان ایران و امریکا، با توجه به آنکه می‌تواند به تنش‌زدایی منجر شود، سبب می‌شود ریاض حتی در صورتی که بخواهد عادی‌سازی با اسراییل را نیز دنبال کند، بتواند خواسته‌های خود را بر طرف مقابل دیکته کند. ایالات متحده نیز به دنبال حفظ نفوذ و اثرگذاری بر سیاست خارجی این کشورها و پیشبرد دستورکارهای منطقه‌ای خود خواهد بود. در کنار موضوعاتی که در بالا ذکر شد در روابط امریکا با شرکای خاورمیانه‌ای باید سیاست واشنگتن در قبال چین را نیز مدنظر داشت. ایالات متحده، چین را مهم‌ترین رقیب بین‌المللی خود تلقی می‌کند و بنابراین باید تعاملات امریکا با منطقه از منظر رقابت با چین نیز مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرند. روابط کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با پکن طی سالیان اخیر رشد قابل توجهی را تجربه کرده و اکنون چین به یکی از مهم‌ترین شرکای تجاری آنها تبدیل شده است. در سند سیاست عربی چین که برای نخستین‌بار در سال 2016 به امضا رسید، محورهای تعامل پکن با این کشورها توصیف شده که هر چند انرژی در محوریت قرار دارد، اما توسعه روابط در دیگر حوزه‌ها نیز دنبال خواهد شد. در پرتو ابتکار کمربند و راه، پکن سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی را در این کشورها انجام داده و انتظار می‌رود با توجه به سیاست‌های کلان چین و این کشورها، این روابط ادامه پیدا کند. با این حال، ایالات متحده نسبت به حداقل برخی ابعاد روابط از جمله در حوزه فناوری‌های نوین یا روابط نظامی حساسیت زیادی را نشان داده و در نتیجه نمی‌خواهد به دلیل پیامدهای مهم آن، این کشورها وابستگی بیش از اندازه‌ای به چین در این مسائل داشته باشند. حضور رهبران تجاری و فناوری امریکایی در کنار ترامپ در سفر به منطقه گواهی بر پیگیری چنین رویکردی از سوی واشنگتن قلمداد می‌شود. با توجه به توضیحات فوق می‌توان گفت سفر ترامپ از سطوح مختلفی قابل بررسی است. به این معنا که ترامپ از یکسو خواهان پیوند دادن این سفر و نتایج احتمالی آن با سیاست «اول امریکا» است؛ سیاستی که از همان دور اول ریاست‌جمهوری به کرات از سوی ترامپ و حامیان وی مطرح شده است. با این حال، طبیعی است ایالات متحده و کشورهای مقصد به دنبال تاثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای نیز هستند. در کنار اینها، به تعاملات امریکا با منطقه به‌طور کلی و سفر کنونی ترامپ به‌طور اخص باید در چارچوب رقابت کلان امریکا با چین نیز نگریست.

http://www.RaheNou.ir/Fa/News/1078608/سرمقاله-اعتماد--سفر-ترامپ-به-منطقه--ابعاد-و-نتایج
بستن   چاپ