راه ترقی - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
هنوز مدت زمان زیادی از هشدارهای مستمر عماد افروغ در خصوص ضرورت بازسازی اعتماد میان حاکمیت و مردم نمیگذرد که خبرگزاریها نوشتند: «عماد افروغ در روز جمعه 25فروردین 1402 به دلیل عوارض ناشی از سرطان در گذشته است.» افروغ، 66 ساله، طی یکسال گذشته درگیر بیماری سرطان بود و به گفته فرزندش «به دلیل عوارض ناشی از» همین بیماری درگذشته است. او هرچند مدتها درگیر بیماری سرطان بود، اما ارتباط نزدیک خود با محافل علمی و رسانهای را هرگز قطع نکرد. افروغ در سالهای واپسین عمر خود در خفا و آشکار اعلام کرد که از یکدست شدن سیستم میترسد و خواستار گسترش دایره کنشگری و پایان دادن به ردصلاحیتهای گسترده بود. پس از رخدادهای اعتراضی پاییز 1401 نیز بخشی از مشکلات را ناشی از همین یکدست شدن قدرت ارزیابی کرد.
او در سال 1355 برای تحصیل در رشته جامعهشناسی وارد دانشگاه سالفورد انگلستان شد. در شهریور 1359 به دلیل برگزاری تظاهراتی علیه امریکا در مقابل سفارتخانه این کشور که در اعتراض به برخورد پلیس امریکا با دانشجویان مسلمان ایرانی در امریکا برگزار شده بود، دستگیر شد و در زندان بیش از 5 بار محاکمه و سپس از آن کشور اخراج شد.
سال 1365 از دانشگاه شیراز کارشناسی جامعهشناسی و در سال 1369 از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت. وی دکتری جامعهشناسی را از دانشگاه تربیت مدرس در سال 1376 دریافت کرد و در سال 1373 به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شناخته شد.
چهرهای که هرچند در انتخابات مجلس ششم در رقابت با لیست جبهه مشارکت و طیفهای اصلاحطلب شکست خورد، اما در غیاب اصلاحطلبان که با تیغ تیز ردصلاحیتها از گردونه انتخابات خارج شده بودند، در مجلس اصولگرای هفتم به عنوان یکی از تئوریسینهای فرهنگی جناح راست سنتی، نقشآفرینی و تلاش میکرد زمینه ورود «محافظهکاران» به عصر «اصولگرایی» را فراهم سازد.
حضور در پهنه سیاسی اما چندان به مذاق افروغ خوش نیامد، زمانی که موعد ثبتنامهای انتخاباتی مجلس هشتم از راه رسید و بسیاری از یاران دور و نزدیک او در جناح راست تلاش داشتند از ردصلاحیتها علیه اصلاحطلبان نهایت بهره را برده و به حضور مستمر خود در پارلمان ایران تداوم بخشند، افروغ اعلام کرد که «عدم حضورش» در مجلس بیشتر به نفع مردم است تا «حضورش» در مجلس. افروغ اما در تمام سالهای پس از آن، نهایت تلاش خود را به کار گرفت تا چهرهای فراجناحی از خود ارایه کند. او نظریه نقد درون گفتمانی را به عنوان نظریهای اصلاحی ارایه و اعلام کرد میتوان تمام شوون یک ساختار را به نقد نشست.
مبتنی بر این تلاشهاست که در26 دیماه سال90 در برنامه پارک ملت صدا و سیما از ضرورت نقد ارکان نظام صحبت کرد و درباره مجلس خبرگان رهبری اعلام کرد: «چرا باید تنها فقها در این مجلس حضور داشته باشند.» و در ادامه تاکید میکند: «اقتصاددانان و دیگر متخصصان نیز باید در این مجلس حضور داشته باشند.»
بازار

درخواست تندروها برای برخورد با افروغ
همین اظهارات کافی بود تا همفکران سابق افروغ در جناح راست و رسانههای همسوی آنان او را «روشنفکر انگلیسی» خطاب کرده و خواستار برخورد قضایی با او شوند. حمید رسایی، نماینده تندروی نزدیک به جبهه پایداری یک روز پس از اظهارات افروغ در صدا و سیما در روز 27 دی 1390، بدون اشاره به نام عماد افروغ گفت: «متاسفانه انتظار شنیدن چنین کلماتی نسبت به ارکان انقلاب اسلامی را از پشت تریبون صدا و سیما، آن هم با دعوت از چهرههایی که مواضع متفاوت و مذبذب آنها کاملا مشهود است، نداشتیم.» اظهاراتی که توسط شهابالدین صدر، نایبرییس مجلس به گونهای دیگر تکرار شده و صدر از ضرغامی رییس وقت صدا و سیما خواست که هرچه سریعتر این اشتباه را جبران کند. افروغ در واکنش به این انتقادات تند اعلام کرد که با «غسل شهادت» متن گفتههای خود در برنامه «پارک ملت» را منتشر میکند تا مورد تحلیل و نقد قرار گیرد و ساعتی پس از آن متن گفتههای افروغ در سایت اینترنتی او منتشر شد.
افروغ هرچند نویسنده، جامعهشناس و همچنین نماینده اسبق مردم تهران و رییس کمیسیون فرهنگی در مجلس هفتم بود، اما دامنه اثرگذاری او تنها به حوزه سیاست مربوط نبود و دامنه وسیعی از حوزههای علمی، تحقیقاتی، دانشگاهی و...را در بر میگیرد. از منظر علمی و نظری، بسیاری از فعالان سیاسی و اساتید دانشگاهی، نقد درونگفتمانی افروغ را مهم ارزیابی میکنند. نظریه نقد درون گفتمانی که بعدها به گفتمانی غالب بدل میشود را افروغ ابداع کرد. نظریهپرداز، تحلیلگر و استاد دانشگاهی که در آخرین اظهارات خود میگوید در امر اجتماعی به عقلانیت انتقادی معتقد شده و خواستار وسیعتر شدن دایره نقد در همه شوون و بخشهاست. افروغ اما نخستین نقدها را متوجه خویش کرد و پس از آن به نقد اصولگرایی پرداخت. او معتقد بود «تا پایینیها نخواهند بالاییها نتوانند» و مبتنی بر همین دیدگاه تلاش میکرد توجه حاکمان را به ضرورت دنبال کردن مطالبات مردم جلب کند.
نقد درون گفتمانی با نقد از خویش
بسیاری معتقدند کتاب انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن یکی از متفاوتترین آثار در باب انقلاب اسلامی ایران است. افروغ با نقد درون گفتمانی تلاش میکرد با بازخوانی مبانی شکلگیری انقلاب اسلامی در وهله نخست این مبانی را به صورت علمی و دقیق تشریح کند. در مرحله بعد ریشههای دوری و انحراف از این مبانی را طی سالهای مستمر مرور و نهایتا تلاش میکرد راهکارهای عملی برای بازگشت به مبانی شکلگیری انقلاب اسلامی را ارایه کند.
افروغ در واکنش به رخدادهای اعتراضی تابستان و پاییز 1401 نیز دیدگاههای متفاوتی را مطرح کرد. این جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که چه زمانی برای شنیدن صدای اعتراض مردم به سیاستهای حاکم مناسب است، پاسخ داد: «زمان مناسب شنیدن صدای مردم وقتی است که این اعتراضها و نقدها هنوز به فعلیت نرسیده و به صورت هشدار، توسط نخبگان به جامعه و حکومت منعکس شده است.» افروغ ضمن یادآوری یکی از مصاحبههایش پس از انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته درباره یکدستشدن فضای سیاسی کشور گفت: همانطور که پیشبینی کرده بودم نتایج ناخوشایند یکدستشدن فضای سیاسی در حال بروز است. ممکن است در جایی هزینهها کمتر شده باشد، اما صد جای دیگر، هزینههای بیشتری به نظام سیاسی تحمیل میشود. دلیلش هم اینکه جامعه بسیار متکثر است اما حس میکند این تکثر اصلا دیده نمیشود.» دیدگاه افروغ در خصوص بحث حجاب هم بازتابهای وسیعی در فضای عمومی کشور پیدا کرد. او در گفتوگو با یکی از روزنامهها گفت: «چه کسی میتواند بگوید خانمی که حجاب ندارد عفیف نیست؟» و در ادامه تاکید کرد: «نباید دنبال مدل واحد برای حجاب برویم؛ اقوام ما لباسهایی دارند که نوع حجاب آنهاست.»
از سوابق دیگر شغلی افروغ میتوان به فعالیتهایی چون مدیر گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری (طی سالهای 70 تا 73) مدیر کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس (77-76)، مسوول گروه سیاست داخلی کمیسیون داخلی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام (79-77) مدیر گروه فرهنگ، هنر و تاریخ شبکه یک صدا و سیما (82-80) و... اشاره کرد.