راه ترقی- در ادامه یادداشت 29 شهریور 1400روزنامه اعتماد به قلم زهرا نژاد بهرام می خوانیم: وقتی
در شهر حرکت میکنیم، وقتی به دیوارهای شهر و بناهای شهری نگاه میکنیم،
وقتی در چشمانداز شهر فضای سبز و درختان را میبینیم، وقتی جویهای تمیز
آب را که برای جمعآوری آبهای سطحی در سطح شهر پراکنده هستند را زیرنظر
میگیریم و وقتی دیوارنگارها یا نقاشیهای ماندگار یا بیلبوردها و تابلوهای
شهری نظرمان را به خود جلب میکنند ! احساس میکنیم درشهری زندگی میکنیم
که کمتر به مهر و دوستی و تعلق توجه شده است و این شهر فارغ از
اجتماعپذیری زنان در شهر است. این مفهوم شاید در بیان عمومیتر همان حس
مشارکتپذیری و همراهی زنان در چهره و بنیان شهر باشد. کمبود استفاده از
رنگهای گرم و شاد، فضاهای محدود و به هم پیچیده ماشین و آسفالت و عدم
داشتن فرصتی برای ایجاد نوعی همخوانی با شهر، فضا را برای اجتماعپذیری
زنان و همدلی آنها محدود میکند.
شهر برای همه شهروندان است اما شاید زمانی
که شهرها ساخته میشدند؛ چون مدیریت ساخت و سازندهها مردان بودند
انتظارات و نیازها با خواستههای آنان تطابق پیداکرده است. اما امروز شهر
نیازمند بازخوانی و بازآرایی است. چرا که نه تنها نمیتوان حضور زنان را
نادیده گرفت که آنها جزیی انکارناپذیر از شهر و حقوق شهری و شهروندی هستند.
حضور آنها نه تنها از برای حق خودشان بلکه از آن منظر که فرصتهای تازهای
برای تعلق بیشتر و امنیت زیادتر تامین میکنند، جدی است !
به باور بسیاری از محققان، محدودیتهای
فرهنگی ایجاد شده برای زنان در فضای اجتماعی و عرصههای عمومی باعث شده تا
آنان نتوانند به خوبی از موقعیت خود بهره ببرند و شاید مجبور شوند خود را
همچون یک عنصر غیرلازم از برای فضاهای شهری و عرصههای عمومی دور ببینند و
روزبهروز فاصله زیادی از خود و شهر را به نمایش میگذارند.
آن حس درون که بتواند برای زنان در شهر
همخوانی و همدلی ایجاد کند در شهرها کمتر قابل مشاهده است. و این نیازمند
توجهی دیگر است. در واقع زنان به دلیل وظایف خاصی که درخانواده و اجتماعی
دارند که شامل نگهداری از کودکان و بیماران و سالمندان از یکسو و تامین
نیازهای خانوار از سوی دیگر؛ به اجبار در شهر حضور پیدا میکنند اما این به
معنی آن نیست که توانستهاند با شهر ارتباط لازم را برقرار کنند. اما
نیازشهر از یکسو به حضور همه شهروندان و حق بر شهر از سوی شهروندان و لزوم
آمادهسازی فضای شهری برای حضور زنان از سوی دیگر این مهم را جدی ساخته که
شهر باید بازآرایی شود.
این مهم در واقع دو اثر مهم دارد؛ نخست
آنکه حق شهروندی زنان بر شهر را تامین میکند و دوم آنکه سرزندگی و نشاط
شهری را توسعه میدهد و حس مکان و تعلق را به همراه زیباییشناسی فضای
عمومی با خود همراه میکند و میل به حضور در شهر را تقویت میکند. تقریبا
بیشتر فضاهای شهری در ایران به نوعی انحصاری شدند و بیشترین
استفادهکنندگان از فضای شهری را مردان جوان و میانسال در اختیار دارند و
اقشار زیادی از مردان نظیر کودکان و سالمندان که نقش موثری در نشاط شهری و
سرزندگی آن میتوانند داشته باشند، کم پیدا و کم حضور هستند، دراین میان
زنان که جای خود دارد! ایمنسازی و امنسازی در کنار رنگ شهر و گسترش
فضاهای مشترک و فضاهای باز فرصت حضور زنان در شهر را بیشتر میکند و آن
موقع است که مفهوم سرزندگی شهری به نمایش گذاشته میشود.
برجستهترین شاخصهای سرزندگی شهری که ناشی از حضور زنان در شهر است را میتوان در:
ایمنی و امنیت: که امکان حضورپذیری زنان در شهر و فضاهای شهری را تامین
میکند بستری برای مشارکت در شهر و تامین حق بر شهر برای زنان است و تک
رنگی را از شهر جدا میکند و تنوع را بر آن حاکم میگرداند.
زیبایی و جذابیت: جذابیت کلمه پر معنایی
است که ناشی از جذب کردن است. شهری زیبا و جذاب است که بتواند از همه عناصر
طبیعی و مصنوعی با همه نگاههای جنسیتی و سنی فرصتهای عبوری و تعلقی را
در شهر فراهم کند. این مهم بستری برای توسعه جنب و جوش شهری است که
فرصتهای بصری را با تنوع کاربریها همراه میکند. المانهای شهری و چیدمان
شهری بخشی از زیبایی هستند که در صورت مشارکت زنان در طراحی و مناسبسازی
قادر است بستر سرزندگی شهری را با حضور زنان فراهم کند.
تعاملات اجتماعی: یکی از مهمترین عناصر
سرزندگی ارتباط اجتماعی است که ناشی از امکان حضور مداوم و متنوع در شهر آن
را توسعه میدهد. رابطه اجتماعی در فضا و زمان اتفاق میافتد. لذا فضا
مجموعهای از روابط اجتماعی را میان گروههای مختلف و جنسیتهای گوناگون در
مکان امکانپذیر میکند. یکی از برجستهترین امکان تعامل برخورداری از
فضاهای عمومی متعدد و متنوع و تنوع کاربریهای عمومی و خصوص در کنار همدیگر
است. این ارتباطات و تعاملات فضاها را معناپذیر میکند و رابطهها را شکل
میدهد. چرا که فضاهای عمومی محل حضور همه شهروندان و بستری برای مشارکت
آنان در زندگی اجتماعی است که حضور زنان را امکانپذیر و تنوع در تعاملات
را تحققپذیر میگرداند.
حس مکان: خاطرات و تجارب مثبت و اتفاقات
خاص در مکان بستری برای تولید خاطرات جمعی و حس تعلق به مکان است که فرصت
تعاملات را بیشتر و تعلق را گسترده میکند. این تعلقات میل به مشارکت در
شهر و حضور در شهر را توسعه میدهد مثلا خاطره دیدار با دوستان در شهر یا
وقوع یک اتفاق جمعی نظیر تظاهراتهای خیابانی و... . این تعلق علاوه بر
حس اجتماعی به مکان ایجاد میشود و فرصتی دوگانه است که مکان و احساسات
انسانی را پیوند میزند. لذا کیفیت کالبد شهری در تسری و توزیع این حس نقش
موثری در سرزندگی شهری ایجاد میکند و اگر زنان امکان تحقق این حس را به
دست آوردند فرصتهای سرزندگی شهری بیشتر میشود. بنابراین با تقویت احساس
تعلق شهروندان نسبت به فضاهای عمومی شهری، آنان این فضا را متعلق به خود
دانسته و بدون احساس ترس، اضطراب یا خجالت از آن بهرهبرداری مینمایند.
کیفیت محیط: این مهم ناشی از عوامل مختلفی
است که بتواند نیازهای شهروندان را تامین کند؛ از زیرساختهای لازم نظیر
حمل و نقل عمومی گرفته تا پیادهروهای مناسب و طبیعت و..... لذا کیفیت
محیطی عنصری است که شهروندان را فرامیخواند تا درشهر مشارکت کنند و بستری
تولید میکند تا شهروندان فارغ از جنسیت و سن و تعلقات اجتماعی شهر را با
خود همراه کنند.
با توجه به عوامل ذکر شده شهر زنان را به
خود دعوت میکند و زنان با حضور در شهر این پیام را به مکان و شهروندان
میدهند که این جا امن است و ایمن ، سرزنده است و قابل استفاده؛ مطمئن است و
زیبا. لذا حضور زنان در شهر بستری برای سرزندگی شهری است که نه تنها آنان
را بهرهمند میکند بلکه پیامآور همه عناصر موثر در سرزندگی شهری نیز هست.
نکته خاص این سرزندگی تسری روحیه انسانمحوری و عدالت و مهر و دوستی در
شهر است که در نماد زنان درشهر بیشتر قابل مشاهده است. شاید کاهش خشونت،
رعایت حدود رفتار انسانی و کاهش جرایم از اصلیترین امکانات است که با حضور
زنان فرصت سرزندگی شهری را بیشتر میکند. لذا شهرمان شهر برای همگان است ؛
پر نشاط و پویا!
http://www.RaheNou.ir/Fa/News/302645/زنان-و-سرزندگی-شهری؛-فرصتی-برای-نشاط-و-مهر-در-شهر