راه ترقی
رازگشایی از قتل مرد جوان
جمعه 2 مهر 1400 - 18:47:54
راه ترقی - جام جم / رازگشایی از قتل مردجوان که قربانی شک و حسادت دوستش شده‌بود، پرونده‌ای است که یکی از قضات سابق ویژه قتل مشهد از آن رازگشایی کرد. شک پلیس به خودروی گران‌قیمت باعث افشای راز این جنایت شد.
یک روز تابستانی نوبت کشیک من بود، حدود ساعت 2بامداد تلفن بازپرس ویژه قتل زنگ خورد، ابتدا فکر کردم خودکشی یا مرگ مشکوک است. آن‌سوی خط ماموری خود را افسر آگاهی یکی از شهرهای اطراف معرفی کرد، جا خوردم چرا که من بازپرس ویژه قتل مشهد هستم و از آگاهی آنجا با من تماس گرفته‌اند.
مامور پلیس در توضیح ماجرا گفت: آقای بازپرس یک زن و مرد جوان را اینجا با خودروی گران‌قیمتی دستگیر کردیم. در داخل خودرو بیشتر از پنج سلاح‌شکاری وجود دارد و خودرو متعلق به آنها نیست. این زن و مرد در بازجویی‌های اولیه گفتند اهل مشهد هستند و قصد داشته‌اند به خانه خواهر زن جوان بروند. با توجه به این‌که مقدار زیادی پول و سلاح در خودروست به آنها مشکوک شدیم و به همین دلیل مزاحم شما شدیم تا
تعیین‌تکلیف کنیم.
همان موقع حس کردم جنایتی در کار است، به همین دلیل دستور دادم نشانی خانه مشهد متهم را بگیرند و او و همسرش را تحت‌الحفظ به مشهد بیاورند. با ارسال نشانی، شبانه با تیم‌جنایی هماهنگ کردم و سریع به محل جنایت در یکی از محلات مرکزی مشهد رفتیم. با کمک آتش‌نشانی در باز شد و به طبقه‌اول رفتیم. داخل خانه با دو میل باستانی خون‌آلود روبه‌رو شدیم که نشان می‌داد حدس ما درست است. در اتاق خواب با جسد مردی حدود 42ساله‌ مواجه شدیم. روی دیوار برگه‌ای بود که نوشته‌بود گل‌ها را آب بده و دوشاخه را از پریز بیرون بکش، همین موضوع نشان می‌داد در غیاب زوج جوان قرار بوده آن مرد آنجا زندگی کند.
بررسی جسد از سوی پزشکی‌قانونی نشان می‌داد مقتول به علت اصابت جسم سخت به سرش کشته شده‌است. تا صحنه را بررسی کردیم زن و مرد جوان هم که بازداشت شده‌بودند، به خانه‌شان رسیدند. هوا دیگر روشن شده‌بود و ما مشغول بررسی و تحقیق بودیم. رمضان مرد 36ساله در تحقیقات گفت من هیچ نقشی در مرگ دوستم اکبر ندارم. او مردی پولدار بود که احتمال دارد چون در خانه ما تنها بود، دزدان به سراغش آمده و او را کشته‌باشند.
سریع دستور بررسی قفل ورودی خانه را دادم که مشخص شد هیچ تخریبی صورت نگرفته و با توجه به لباس راحتی مقتول، او در زمان قتل در کنار یک آشنا بوده‌است.
بررسی‌ها را افسران انجام می‌دادند و من هم مرد جوان را به داخل اتاق بردم که بازجویی تخصصی کنم و با اعتماد به من بتواند حقایق را بگوید، مطمئن بودم رمضان واقعیت را می‌داند و نمی‌خواهد بگوید.
دقایقی در سکوت گذشت و از او خواستم واقعیت را بگوید، سرش را پایین انداخت و بعد از چندبار من‌من‌کردن، به قتل اکبر، دوستش اعتراف کرد که نوشته روی دیوار کار او بوده و برای ردگم کنی این‌کار را انجام داده‌است.
 مرد جوان در بازجویی اولیه مدعی شد: من از همسرم جدا شدم و با نازنین آشنا شدم، بدون ثبت رسمی رفتیم زیر یک سقف، چند ماه بعد از ازدواجمان به مشهد آمدیم و اینجا ساکن شدیم. اکبر دوست من بود و با هم رابطه خوبی داشتیم. اوایل با هم فقط تریاک می‌کشیدیم و صمیمی شده‌بودیم. او به یکباره خیلی پولدار شد و دیگر آن مرد قبلی نبود. حتی در خودرو سلاح داشت. ما با هم بیشتر وقتمان را پای بساط می‌گذراندیم. بعد هربار کشیدن مواد، در خانه‌ام مقداری پول به من می‌داد. آن روز به اکبر مشکوک شدم و فکر کردم او با نازنین همسرم ارتباط دارد. یکی دوبار پشت در گوش ایستادم و بعد آمدم و به او گفتم با همسرم ارتباط داری اما هر دوی آنها تکذیب کردند. من عصبانی بودم و هیچ چیز جلودارم نبود و به همین دلیل او را کشتم.
برای این‌که بتوانم راحت‌تر کارم را پیش ببرم می‌خواستم بچه 9ساله و همسرم را به خانه خواهرزنم در شهر دیگری ببرم و بعد هم برگردم و جنازه را از خانه خارج کنم. در ایست بازرسی گرفتار شدیم. نمی‌دانستم اکبر این مقدار طلا وجواهر و اسلحه در خودرویش داشت.
بعد از اعترافات مرد جوان، از نازنین تحقیق را شروع کردم، او ادعا کرد هیچ ارتباطی با اکبر نداشته و همسرش خیالاتی شده‌است، همچنین در زمان قتل او و دختر 9ساله‌اش خواب بودند و با سر و صدا بیدار شده و فهمیده‌اند چه اتفاقی رخ داده‌است.
وقتی مرد جوان به قتل اعتراف کرد، دستور بازداشتش را صادر کردم و بعد از مدتی پرونده برای محاکمه به دادگاه ارسال شد. در این پرونده، شک و حسادت به دوست باعث رقم‌خوردن جنایتی شد. تیزهوشی ماموران در ایست بازرسی و تحقیقات سریع در محل قتل باعث شد راز این جنایت فاش شده و خون مقتول پایمال نشود.

http://www.RaheNou.ir/Fa/News/303808/رازگشایی-از-قتل-مرد-جوان
بستن   چاپ