«رشد نقدینگی» را به «رشد اقتصادی» ترجیح ندهیم
شنبه 24 ارديبهشت 1401 - 18:08:54
|
|
راه ترقی - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست دولت برای مقابله با گرانیها تصمیم گرفت میزان یارانهها را افزایش بدهد و پس از مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور این یارانهها بهحساب مردم واریز شد. اگرچه این اقدام با رضایت نسبی مردم همراه بوده، اما باید نسبت به پیامدهای این اقدام تأمل کرد. اینکه آیا اینگونه اقدامات میتواند در شرایط کنونی بهصورت ریشهای مشکلات اقتصادی مردم را حل کند یا خیر. از سوی دیگر در شرایط کنونی مردم با این سؤال مواجه هستند که آیا با افزایش میزان یارانهها گرانیها و تورم نیز افزایش پیدا میکند؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر هادی حقشناس ، اقتصاددان و نماینده سابق مجلس گفتوگو کرده است. حقشناس معتقد است: « افزایش میزان یارانهها در شرایط کنونی یک مُسکن قوی برای جامعه خواهد بود. در سال1389 اولین مُسکن به نام یارانه45 هزارتومانی وارد اقتصاد کشور شد. در ابتدا گمان میشد این اقدام به اقتصاد کمک میکند، اما امروز ما میدانیم که یارانه45 هزارتومانی کمتری تأثیر را در زندگی مردم ایران ایفا میکند و در واقع یک مُسکن تضعیف شده است. درنتیجه پرداخت یارانه300 یا400 هزارتومانی نیز یک مُسکن است، بلکه اقدام ریشهای نیست. جراحی اقتصادی زمانی رخ میدهد که سیاستهای پولی، مالی و بودجهای در کشور اصلاح شود و تا زمانی که جراحی اقتصادی در کشور صورت نگیرد نمیتوان با اقداماتی مانند پرداخت یارانهها وضعیت اقتصاد را بهبود بخشید.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. ارزیابی شما از افزایش میزان یارانهها و اقداماتی که دولت در پی افزایش یارانهها قرار است انجام بدهد چیست؟ آیا اقداماتی که دولت برای مهار گرانیها انجام میدهد را مؤثر میدانید؟ هدف دولت از اینکه میزان یارانهها را افزایش داده این است که جلوی اتلاف منابع و قاچاق کالا را بگیرد. در این موضوع تردیدی وجود ندارد که آرد و گندم هم ضایعات زیادی دارد و هم به دلیل اینکه قیمت آن ارزان است قاچاق میشود. دلیل اینکه کولبران یخچال، تلویزیون و لوازم صوتی و تصویری از کشورهای همسایه وارد ایران میکنند چیست؟ بدون تردید دلیل آن این است که قیمتها در بیرون مرزها ارزان است و آنها میتوانند این لوازم را در داخل کشور به قیمتهای بیشتری بفروشند. کولبران حتی در شرایطی که جان آنها نیز به خطر میافتد اما این کار را به دلیل سودی که دارد انجام میدهند. برعکس این وضعیـــت بنزین، فراوردههای نفتی و آرد و گندم به دلیـــل اینکه ارزان است از کشور خارج میشود. دلیل آن نیز این است که بنزین و فرآوردههای نفتی در خارج از کشور قیمت بیشتری دارد. در رفتار کولبران نوعی منطق اقتصادی وجود دارد. کولبران کالایی که ارزان است را بهجایی میبرند که بتوانند با قیمت بالاتری آن را بفروشند. اگر چنین فضایی درباره کالاهای دیگر نیز وجود دارد باید حتما انتظار رانت و قاچاق داشته باشیم. یارانه پنهان در سال1397 در حدود8 میلیارد دلار بود که امسال به 16 میلیارد دلار رسید. سؤال اینجاست که یارانههای پنهان تا چه زمانی میتواند ادامه پیدا کند و دولتها تا چه زمانی میتوانند این یارانهها را پرداخت کنند؟وضعیت امروز مانند وضعیت بنزین در سال1389 است. در آن سال منابعی که دولت برای واردات بنزین اختصاص میداد نسبت به سال گذشته روبه تصاعد بود. در آن مقطع زمانی ما هنوز به خودکفایی بنزین نرسیده بودیم. به همین دلیل با این سؤال مواجه بودیم که منابع کشور تا چه زمانی میتوان صرف واردات بنزین شود. دولتها به دلیل جلوگیری از اتلاف منابع و اینکه بتوانند منابع خود را تأمین کنند مجبور هستند قیمتها را تغییر بدهند. هرچند من معتقدم مشکل اقتصادی ما این نیست که ما هرازگاهی قیمتها را افزایش بدهیم و دلیل این افزایش را تورم اعلام کنیم. ما باید از خود این سؤال را بپرسیم که ریشه تورم کجاست و چرا تورم در کشور همچنان در مسیر تصاعدی قرار دارد. در شرایط کنونی ریشه تورم در سیاستهای پولی است. از سوی دیگر ریشه تورمها در بودجه کشور است که دولتها بیش از منابع مصارف تعریف میکنند. به همین دلیل نیز شاهد افزایش تورم هستیم. به دلیل اینکه تورم وجود دارد درنتیجه قیمتها را افزایش میدهیم تا مانع از اتلاف منابع و قاچاق کالا شویم. آیا افزایش میزان یارانهها در شرایط کنونی را یک اقدام ریشهای و صحیح برای مبارزه با گرانیها میدانید؟ آیا این راه تنها راهی بود که دولت میتوانست در شرایط کنونی گرانیها را کنترل کند؟ بدون تردید افزایش میزان یارانهها در شرایط کنونی یک مُسکن قوی برای جامعه خواهد بود. در سال1389 اولین مُسکن به نام یارانه45 هزارتومانی وارد اقتصاد کشور شد. در ابتدا گمان میشد این اقدام به اقتصاد کمک میکند اما امروز ما میدانیم که یارانه45 هزارتومانی کمترین تأثیر را در زندگی مردم ایران ایفا میکند و درواقع یک مُسکن تضعیف شده است. در نتیجه پرداخت یارانه 300 یا 400 هزارتومانی نیز یک مُسکن است و بلکه اقدام ریشهای نیست. جراحی اقتصادی زمانی رخ میدهد که سیاستهای پولی، مالی و بودجهای در کشور اصلاح شود و تا زمانی که جراحی اقتصادی در کشور صورت نگیرد، نمیتوان با اقداماتی مانند پرداخت یارانهها وضعیت اقتصاد را بهبود بخشید. جراحی اقتصادی زمانی اتفاق میافتد که نرخ بهره واقعی شود. زمانی ما میتوانیم از جراحی اقتصادی صحبت کنیم که دستمزدها واقعی شود و پول بدون پشتوانه در کشور منتشر نشود. جراحی اقتصادی به معنای این است که نمیتوان شرایطی را در نظر گرفت که رشد اقتصادی بلندمدت ما در حدود4 درصد باشد اما رشد نقدینگی حدود8 یا 10 برابر این عدد باشد. در اقتصاد ایران تناسبی بین رشد حجم نقدینگی و رشد اقتصادی وجود ندارد. ریشه مشکلات در اینجاست. این در حالی است که دولتها همواره با عوارض برخورد میکنند و بهجای اینکه به متن بپردازند به حاشیه میپردازند. بهعنوانمثال عنوان میکنند که قیمت بنزین و گندم را افزایش میدهیم تا از قاچاق آنها جلوگیری کنیم. اگر این منطق صحیح باشد و دولت قصد دارد جلوی اتلاف منابع را بگیرد لطفا برخی مدیران اجازه بدهند مردم خودرو وارد کنند تا مصرف بنزین در کشور تا30 درصد کاهش پیدا کند. در چنین شرایطی از اتلاف منابع نیز جلوگیری میشود. از سوی دیگر آلودگی هوایی که در کلانشهرها وجود دارد نیز تا حدود زیادی کاهش پیدا میکند و بهسلامت شهروندان نیز کمک میشود. منبع تأمین افزایش میزان یارانهها از کجاست و دولت چگونه میتواند این منابع را تأمین کند؟ دولت تصمیم گرفته نرخ ارز کالاهای اساسی که درگذشته4200 تومان بوده را تغییر بدهد و پس از آن دیگر نرخ ارز4200 تومان نخواهد بود. از این پس قرار است بر اساس نرخ نیمایی که در حدود24 هزار تومان است نرخ ارز را محاسبه کنند. مابهالتفاوت24 هزار تومان با4200 تومان بیست هزار تومان است که اگر این رقم را در16 میلیارد دلار ضرب کنیم متوجه میشویم که بیش از300 هزار میلیارد تومان منابع بهواسطه این تصمیم در اختیار دولت قرار میگیرد. این در حالی است که16 میلیارد برای کالاهایی که ذکر شده اختصاص داده شود. اگر این رقم بیش از این باشد به همان میزان مابهالتفاوت نرخ4200 تومان تا نرخ نیمایی بانک مرکزی پول در اختیار دولت قرار میدهد. ما باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که هر اتفاقی در کشور رخ میدهد سران سه قوه از آن اطلاع دارند و تصمیم بهصورت جمعی گرفته شده است. در سال98 و در ماجرای گران شدن قیمت بنزین نیز سران سه قوه در جریان بودند و یک تصمیم جمعی گرفتند. با اینوجود برخی اظهاراتی که بعدا عنوان شد برخلاف این بود و برخی عنوان کردند ما در جریان نبودیم. در شرایطی که دولت یارانهها را بهحساب مردم واریز کرده افکار عمومی جامعه با این سؤال مواجه است که آیا این افزایش یارانهها تورم و گرانیهای بیشتری را به همراه نخواهد داشت؟ تردیدی وجود ندارد که پس از پرداخت یارانهها تورم افزایش پیدا میکند. پس از این تصمیم 20 درصد قیمت آرد صنف و صنعت یعنی قنادیها و نان باگت افزایش پیدا کرد. آیا در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که قیمت محصولات آنها افزایش پیدا نکند؟ به دلیل اینکه قیمت نان باگت افزایش پیدا کرده در فلافل فروشیها از نان لواش استفاده میکنند. آیا اگر چنین تصمیمی گرفته نمیشد نیز این اتفاق رخ میداد و فلافل فروشیها از نان باگت استفاده نمیکردند؟ بر اساس آنچه دولت اعلام کرده یارانههایی که پرداخت شده دیگر قرار نیست پرداخت شود و بهجای آن کالابرگ به مردم تعلق میگیرد. هنگامیکه قیمت نان باگت و محصولات قنادیها افزایش پیدا میکند به همان اندازه روی قیمت کالاهای دیگر تأثیرگذار است و قیمت کالاهای دیگر را افزایش میدهد. اقداماتی که دولت در این زمینه انجام داده جراحی اقتصادی نیست، بلکه مُسکن درمانی است. با مُسکن درمانی نمیتوان مشکلات کشور را بهصورت ریشهای حل کرد. جراحی باید از بالا و در سیاستهای پولی و مالی انجام بگیرد. اینکه یک دولت قیمت بنزین را افزایش بدهد و از سوی دیگر دولتی دیگر قیمت آرد و گندم را افزایش بدهد به معنای جراحی اقتصادی و کار ریشهای نیست. اینگونه اقدامات جزیرهای و بخشی است، بلکه جراحی در سطح کلان نیست. چگونه میتوان در شرایطی که کشور با تحریمهای بینالمللی مواجه است جراحیهای بزرگ در اقتصاد کشور انجام داد؟ اگر قرار است اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور انجام شود باید سیاستها تغییر کند. آنچه در اقتصاد کشور رخداده تصمیمگیری درباره قیمت یک کالا یا چند کالا بوده و بلکه بهصورت ریشهای و جدی درباره مشکلات اصلی اقتصاد کشور تصمیمگیری نشده است. تا زمانی که سیاستها و راهبردها تغییر نکند اینکه ما قیمت چند کالا را تغییر بدهیم اتفاق خاصی در اقتصاد کشور رخ نخواهد داد. ما در چهل سال گذشته تنها چهار سال با تورم دورقمی مواجه نبودیم و در بقیه سالها تورم در ایران دورقمی بوده است. احتمال برداشته شدن تحریمها و افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی این فرصت را به دولت میدهد که جراحی بزرگ را در اقتصاد ایران انجام بدهد. دولتهای گذشته همواره با این چالش مواجه بودهاند که از طرف نیروهای مخالف تحتفشار قرار بگیرند. این در حالی است که این وضعیت برای دولت سیزدهم وجود ندارد و به همین دلیل دولت میتواند از این فرصت بهخوبی استفاده کند. در غیر این صورت و اگر دولت از این فرصت استفاده نکند این احتمال وجود دارد که چالشهای موجود اقتصادی تشدید شود. آنچه در این زمینه مشهود است این است که دولتها بیش از اینکه برای خود چشمانداز بلندمدت تعیین کند وقت خود را صرف امور زودبازده و کوتاهمدت کردهاند و رویکردهای بلندمدت را در دستور کار خود قرار ندادهاند است. به نظر میرسد بیشتر وقت دولت صرف رسیدگی به مشکلات جاری کشور شده است. از مجموعه اظهارات برخی مسئولان دولت نیز رویکرد بلندمدت دیده نمیشود و بلکه بیشتر درباره مشکلات روزمره صحبت میکنند. این در حالی است که دولت باید بهصورت همزمان علاوه بر اینکه مشکلات جاری کشور را حل میکرد با تعیین چشمانداز تلاش میکرد برنامه بلندمدت برای خود تدوین کند تا زمینههای ثبات و توسعه پایدار در کشور ایجاد شود. برخی مشکلات نیازمند تصمیمات کوتاهمدت هستند که نمونه بارز آن ساماندهی وضعیت بازار است. از سوی دیگر برخی نیز نیازمند رویکردهای بلندمدت است که دولت باید به آن توجه کند.
http://www.RaheNou.ir/Fa/News/351885/«رشد-نقدینگی»-را-به-«رشد-اقتصادی»-ترجیح-ندهیم
|