خاطرات«جان کری»/ کوتاه آمدن «عراقچی» از 4 خواسته ایران پس از پاسخ «شرمن»!
انديشه
بزرگنمايي:
راه ترقی - تسنیم / «جان کری»، وزیر امور خارجه آمریکا در کتاب جدیدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتی دیگر است) به شرح ماجراهای زندگی خودش از زمانی که فرزند یک دیپلمات بوده تا پایان دورانش در وزارت خارجه آمریکا پرداخته است.
«کری» فصل هجدهم این کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهای با ایران اختصاص داده است.
بخش هایی از این کتاب برای آگاهی مخاطبان گرامی در روزهای یک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقیقه منتشر می شود.
خاطرات«جان کری»/ ناگهان فرانسه مخالفت کرد با آنها همراه شدیم!
1400/02/28 - 22:30
دو هفته بعد، روز شنبه 23 نوامبر به ژنو برگشتیم. از زمان ترک ژنو، من و کتی اشتون، نماینده عالی و مدبر اتحادیه اروپا بهطور مرتبط با هم در تماس بودیم. ما بر سر برنامهای جدید توافق کردیم: قرار شد فعلاً من روی فرانسه و سایر اعضای 1+5 v,i تمرکز کنم و او هم با ایران پل ارتباطی بزند. کتی بعد از دیدار با ظریف، متن بهروزشده توافق را که شامل اندک تغییراتی نسبت به متن قبلی بود ارائه کرد. تمامی کشورها کموبیش مهیا شده بودند ــ بهغیر از یک استثنای عجیب و غریب، کشورم آمریکا.
هیئت اعزامی ایالات متحده با جنبههای فنی متن ــ شامل اقداماتی که قرار بود ایران برای متوقف کردن برنامههایش انجام دهد، اقدامات راستیآزمایی، و فرآیندی که از طریق آن ما کاهشی نسبی را در تحریمها فراهم میکردیم ــ موافقت کرد؛ متنی که تمامی بخشهای آن از طریق کانالهای دوجانبه محرمانه مورد مذاکره قرار گرفته بود. نگرانی ما در خصوص دیباچه متن توافق بود. ما میدانستیم که آن بخش ــ دو پاراگراف اول متن ــ از سوی دوستان و منتقدان با دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرند، حتی برخیها ممکن است پس از [این دو پاراگرافِ دیباچه] خواندن [متن توافق] را متوقف کرده [و بقیه را نخوانند]، برای همین مهم بود که هر کلمهای را بهدرستی بهکار ببریم.
هیئت آمریکایی، امیدواری شرکایمان را که برای یک کنفرانس مطبوعاتی در ساعات انتهایی عصر آن روز بهمنظور اعلام توافق آماده بودند، بهسرعت متوقف کردند. ما با ایران تا شبهنگام مذاکرات و چانهزنیها [ی طولانی] انجام دادیم. نهایتاً ماجرا به انتخاب لغات و جملهبندی کشیده شد. جزئیات حساسی در آخر کار باقی مانده بود که دیپلماتها بابت حل آنها خسته و درمانده شده بودند.
وضعیت اتاق من در هتل در ساعت 3 بامداد روز شنبه شبیه این بود: من در گوشه اتاق بودم و با استفاده از یک تلفن امن به سوزان رایس ، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا درباره دشواریها و تغییراتی که در حال کار بر سر آنها هستیم، توضیح میدادم.
بیل (ویلیام برنز) در اتاق کناری بود و در تماسی تلفنی از طریق یک کانال محرمانه ، با همتای ایرانی خود، مجید تختروانچی ، تلاش داشت تا موافقت ایرانیها را کسب کند، و در این میان، کارشناسان و دستیارانمان آشفتهوار روی گوشیهای بلکبری مشغول تایپ بودند، در حالی که بهطور مرتبط فنجانهای اسپرسو را سر میکشیدند.
نهایتاً، هنگامی که به ساعت 4 بامداد نزدیک میشدیم، به توافق دست یافتیم ــ توافقی که خواهانش بودیم، توافقی که تا جای ممکن بدون خللوفرج و سریع باشد، تا مبادا بعداً کس دیگری بخواهد نظر دیگری در خصوص آن ارائه دهد. وزرا [ی خارجه دیگر کشورهای گروه 1+5] را بیدار کردیم، وزرایی که ساعتها پیش به خواب رفته بودند، و به مطبوعات خبر دادیم که دستیابی به توافق بهزودی اعلام میشود.
وقتی در حال حرکت بهسوی کاخ ملل (مقر سازمان ملل در ژنو) بودیم، جایی که قرار بود کنفرانس مطبوعاتی برگزار شود، هلگا اشمیت، همتای وندی در اتحادیه اروپا، تماسی را از عباس عراقچی، یکی از معاونان ظریف دریافت کرد. ایرانیها چهار نکته دیگر داشتند که میخواستند آنها را در توافق بگنجانند.
هلگا گوشی تلفن را به وندی داد. وی به عراقچی گفت: «عباس، هیچ نکته دیگری [در توافق] گنجانده نخواهد شد ... دیگر وزرا [هم] بیدار شدهاند، و در حال حرکت بهسوی کاخ [ملل] هستند؛ ترتیب کنفرانس خبری داده شده و کار تمام شده است» عباس پیام را فهمید.
در ساعت 5 بامداد روز شنبه 24 نوامبر سال 2013 ــ تقریباً دو سال پس از سفر اولم برای دیدار با سلطان قابوس ــ ایالات متحده، شرکای بینالمللیمان و ایران توافق اولیهای را اعلام کردند که به ما امکان میداد مذاکرات مستقیم و جامعی را آغاز کنیم، مهمتر از آن، برای اولین بار طی چند دهه گذشته، برنامه هستهای ایران نهتنها سرعت نمیگرفت بلکه در جای خود متوقف میشود ــ و حتی، در برخی جنبهها، به عقب برمیگشت.
من بهسرعت سوار بر هواپیما شدم به کشورم پرواز کردم، که برای شرکت در جشن شکرگزاری درست بهموقع بود. فکر میکردم که همگی ما چیزهای زیادی را برای شکرگزاری در آن سال داشتیم. آن روز صبح، جهان اندکی امنتر بود و ماحصل تلاشهای دشوارِ زیادی به دست آمده بود. اما من دچار هیچ توهمی نشده بودم: کارهای از پیش سختتری تازه شروع شده بود.
در 20 ژانویه سال 2014، توافق موقت ــ برنامه اقدام مشترک ــ اجرایی شد. ایرانیها تولید اورانیوم با غنای بالا را متوقف کردند. آنها نصب سانتریفیوژهای جدید را متوقف کرده و کار روی رآکتور آبسنگینشان در نزدیکی شهر اراک را متوقف کردند، در مقابل، ما نیز آزاد کردن قسطی مجموع 4.2 میلیارد دلار از پولهای بلوکهشده ایران در نقاط مختلف جهان را آغاز کردیم.
پیش از این اقدام، این احتمال وجود داشت که ایران تلاش کند ما را برای سالها سر میز مذاکرات نگه دارد، آن هم در شرایطی که به بمب هستهای نزدیک و نزدیکتر میشد. اما با اجرای برنامه اقدام مشترک، نمیتوان از زمان ــ طول کشیدن مذاکرات ــ علیه هر طرف دیگری استفاده کرد، و هنگام مذاکرات وضعیت خطرناکتر نمیشد .هرچند این مانع برداشته شد، اما موانع دیگر همچان باقی مانده بودند.
-
جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۳:۵۰
-
۱۲۱ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/262722/