سرمقاله خراسان/ کجاست بهانه های «حال خوب کن»؟
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - خراسان / « کجاست بهانه های «حال خوب کن»؟ » عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم سیدصادق غفوریان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
نه فقط در کشور ما بلکه در بسیاری از نقاط جهان، کرونا این ویروس وحشی حال و روز مردم را ناخوش احوال کرده است. اگرچه اکنون کشورهای پیشگام در واکسیناسیون به سمت و سوی رفع محدودیت ها در حال حرکت اند اما موج این بیماری آن قدر سهمگین بود و هست که تا مدت ها آثار زخم هایش بر چهره اقتصادی و اجتماعی جوامع و ممالک خواهد ماند. در این میان و در لابه لای این اوضاع ناخوش، همه مردم در تمام کشورها روح و روان شان شکننده تر، احوال شان نیازمند توجه و رسیدگی بیشتر و حتی سفره شان کوچک تر شده چنان چه برخی گروه های معیشتی ضعیف نیز در دوره کرونا رسما به طبقه نیازمندان تبدیل شدند. در کشور ما پس از چندی که مشخص شد این بیماری به این زودی ها از میان نخواهد رفت، شبکه های مردمی و پویش های همدلی تا حدودی تلاش کرده اند نیازهای ابتدایی(خورد و خوراک) طبقات محروم را برطرف کنند اما آن چه در این 15 ماه همچون دردی بی درمان تمام مردم را آزرد و همچنان می آزارد، کمبود بهانه ها و اقدامات «حال خوب کن» بود و هست. شیوع گسترده بیماری، ابتلا یا ترس از آن، از دست دادن عزیزان و آشنایان، ممنوعیت سفر، محدودیت های بهداشتی و اجتماعی و به دنبال آن کاهش درآمدها و البته حذف مجموعه ای از مشاغل همه دست به دست هم داده است تا آدم ها این روزها و ماه ها را کم حوصله تر از همیشه سپری کنند.
آن چه انتظار داشتیم،چه بود؟
اما واقعیت در کشور ما که اساسا متولیان چندان تجربه و تخصص تزریق «حال خوب» به جامعه را ندارند این است که این شرایط همزمان با التهابات مدام اقتصادی و معیشتی برای مردم سخت تر و دلهره آورتر هم شده است. اگر به برخی رویدادهای یک سال اخیر نگاهی بیفکنیم در اغلب آن ها با وجود این که انتظار می رفت و می رود که امور «مردم» بیشتر در کانون توجه باشد، اما به هر دلیلی نوعی کم مهری به جامعه احساس می شود:
* گرانی های مدام و ملال آور؛ از جمله نمونه های پیش پا افتاده اش افزایش قیمت های کلافه کننده لبنیات است که مردم تقریبا در هر بار خرید با نرخ های جدید مواجه می شوند.
* وضعیت تاریخی صف های مرغ؛صف هایی که قصه غم انگیزش را همه دیدیم و غصه خوردیم، نه برای کمبود «مرغ» بلکه برای آقایانی که تدبیرشان چند ماه زمان برد. بماند که اوضاع مرغ دوباره متزلزل شده و درباره گوشت قرمز نیز از هم اکنون زمزمه هایی مبنی بر به هم ریختگی بازارش در ماه های آینده شنیده می شود. (البته این یکی را چون مردم کمتر توان خریدش را دارند شاید چندان بهانه نگرانی نشود).
* وضعیت و روش خجالت آور قطعی های برق؛که در این روزها می بینیم چگونه یک دستگاه عریض و طویل هنوز ابتدایی ترین آداب مواجهه با مردم در چنین شرایطی را نمی داند و دیدیم که چگونه بدون اطلاع رسانی و بدون برنامه دست به قطع برق زدند و حتی به برنامه های جسته و گریخته خود برای زمان قطع برق هم پایبند نبوده و نیستند. آقای مسئول برق، کلاهت را قاضی کن و پاسخ بده که آیا راهی بهتر، عاقلانه و محترمانه وجود نداشت که این گونه و در این انبوه نارضایتی و عصبانیت برای مردم پدید نیاورد؟
* ماجرای تعطیلی ها و محدودیت ها؛ که بر اساس پروتکل های مصوب به منظور کنترل همه گیری منطقا باید اجرا می شد اما حمایت ها از مشاغل، استمهال بدهی ها و تسهیلات، ارائه فرصت های فراخ برای پرداخت قبوض و... آیا آن طور که انتظار می رفت، اجرا شد؟
و...
قطعا به این موارد نمونه های دیگری نیز میتوان اضافه کرد؛ نمونه ها و مصادیقی که هر یک به نوبه خود در بی حوصله تر کردن مردم نقشی بسزا داشته اند. اکنون پرسش این است که آیا قواعد حکمرانی همین است؟ آیا متولیان تکلیفی در ایجاد «حال خوب» ندارند؟
برای یافتن پاسخ های روشن این سوالات میتوان درباره چند اصل به طور جدی تامل کرد:
* عشق ورزیدن به مردم؛ اگر جامعه باتمام وجودش احساس و باور کند که متولیان به آحاد مردم با همه سلایقی که دارند عشق می ورزند، حتما با کاستی ها کنار می آید. اما درد و تجربه این است که فاصله فیزیکی و روحی میان مسئولان و مردم این روزها کمی زیاد شده است و از همین رو است که طرف ها حرف یکدیگر را چندان درک نمی کنند.
* متولیان برای شادابی و نشاط اجتماعی برنامه ندارند؛ نمی خواهیم آن قدر هم بدبین باشیم که تصریح کنیم، متولیان ما به نشاط اجتماعی «باور» ندارند اما چندان هم نمی توانیم باور کنیم که آن ها در برنامه های شان برای ایجاد نشاط و شادابی گام های مجزا و موثری برداشته اند.
*دایره محدودیت های من درآوردی را محدود کنیم؛ امروز حوزه قانون، شرع و عرف آن قدر ظرفیت های نهفته ای در خود دارد که درباره بسیاری از موضوعات مقبول اخلاقی که می تواند برای جامعه «حال خوب کن» باشد به گفت و شنود بنشیند و آن را به نتیجه برساند.
* مرور آمار رسمی مراجعات روان درمانی در کشور رو به افزایش و نگرانی است؛ باید بپذیریم که وضعیت روحی جامعه ما در مقایسه با بسیاری از کشورها چندان شرایط مطلوبی ندارد در حالی که مردم این سرزمین در ذات خود نوعی شوخ طبعی و شیرین زبانی دارند اما چرا این همه ظرفیت و البته نیاز، بهانه ای برای «حال خوب » نشده است؟
بنابراین با توجه به تبعات منفی و سنگینی که به ویژه در دوره این بیماری بر جامعه مستولی شده است، این ضرورت بیش از هرزمان دیگری احساس می شود که متولیان امر در بخش های مختلف برای کاستن از آلام روحی مردم گام های فوری و جدی بردارند که بی شک کم توجهی به آن عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت.
-
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۴:۱۳
-
۷۷ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/265154/