جنگطلبان از کاخ سفید طرد میشوند
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علیرضا حجتی| جنگ قدرت و نبرد گفتمانی «شاهینها» و حلقه «اول آمریکا» در کاخ سفید ترامپ به اوج خود رسیده است. نومحافظهکاران که موفق به اخراج معاون وزیر دفاع شدند، با پاسخ اخراج مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی مواجه شدند.
ایده طیف اول آمریکا که در دیدگاههای دونالد ترامپ منعکس است، خواستار تحولات بنیادین در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده است. در بیرون از مرزهای آمریکا، آنها معتقدند چرخه جنگهای بیپایانی که هزینههای فراوانی به واشنگتن تحمیل کرده باید پایان یابد. این شعار رسمی ترامپ در آوردگاه انتخاباتی بوده است. در مقابل، شاهینهای نومحافظهکار منافع امنیتی اسرائیل را در اولویت قرار داده و با ماجراجوییهای جنگطلبانه موقعیت ایالات متحده را در جهان تضعیف کردهاند. نحوه مواجهه با ایران، محل دعوای امروز این دو نحله فکری در بال غربی کاخ سفید است.
بازار ![]()
سایت فدرالیست (The Federalist) که نزدیک به دیدگاه اول آمریکاست، در مطلبی تحلیلی به این نزاع اشاره کرده است. این مطلب از آنجایی اهمیت پیدا میکند که این پایگاه طرفدارانی در دولت دارد و محل نشر آرای ترامپیستهاست. سایت فدرالیست یکی از پلتفرمهای مهم و تأثیرگذار در فضای سیاسی و رسانهای آمریکاست که نمایندگی دیدگاههای محافظهکارانه، لیبرتارین و انتقادی به سیاستهای چپگرا را بر عهده دارد.
این پلتفرم خبری، به خاطر دیدگاههای محافظهکارانه و لیبرتارین (طرفداران دولت محدود) در زمینههای مختلف شناخته میشود. فدرالیست در سال 2013 تأسیس شد و به عنوان یک پلتفرم برای نظرات محافظهکارانه و محافظت از اصول بنیادین جمهوریخواهی در ایالات متحده طراحی شده است. جریان فدرالیستها در آمریکا از زمان تأسیس آمریکا قدمت دارد. دعوای آنها و آنتیفدرالیستها حتی در زمان تدوین قانون اساسی آمریکا جریان داشته است. فدرالیستها از «دولت محدود» و تقویت آزادیهای فردی حمایت میکنند و در عین حال طرفدار بازار آزاد هستند. سایت فدرالیست بشدت از سیاستهای اقتصادی محافظهکارانه مانند کاهش مالیات، کاهش هزینههای دولتی و افزایش رقابت بازار آزاد حمایت میکند. همچنین در مسائل اجتماعی نظراتی همچون حمایت از ارزشهای سنتی خانواده، مخالفت با سقط جنین و محافظت از آزادیهای مذهبی را ارائه میدهد. فدرالیستها بشدت از تقسیم قدرتها میان دولت فدرال و ایالتها حمایت کرده و بر اهمیت اختیارات ایالتی تأکید دارند؛ تمام چیزهایی که دونالد ترامپ در انتخابات آنها را نمایندگی میکرد.
سایت فدرالیست منبعی برای بسط این دیدگاههاست و در مقابل حرکتهای چپگرا و لیبرال ایالات متحده قرار دارد. یکی از ویژگیهای برجسته فدرالیست، انتقاد شدید از رسانههای جریان اصلی (مانند نیویورکتایمز و واشنگتنپست) است که این سایت آنها را به دلیل داشتن دیدگاههای چپگرایانه و محافظهکارستیزی سرزنش میکند.
این سایت از ابتدا به عنوان یک پلتفرم خبری برای محافظهکاران و کسانی که به دنبال نقد سیاستهای چپگرا و پیشبرد نظرات محافظهکارانه بودند، شکل گرفت. فدرالیست عمدتاً مخاطبان خود را در میان محافظهکاران و راستگرایان آمریکایی پیدا کرده است. این سایت تأثیر قابل توجهی در میان سیاستمداران محافظهکار، نهادهای رسانهای راستگرا و افرادی دارد که به دنبال منابع خبری مخالف با رسانههای اصلی هستند، دارد.
با وجود فشارهای بیوقفه، رئیسجمهوری دونالد ترامپ تاکنون در برابر فشارها برای جنگ با ایران مقاومت کرده که بخش عمدهای از آن به دلیل نفوذ روزافزون واقعگرایان «اول آمریکا»ست که برای بازپسگیری سیاست خارجی ایالات متحده از ماشین جنگی دائمی مبارزه میکنند.
اما این نفوذ در حال حاضر تحت فشار قرار گرفته است، همانطور که از تحولات داخل پنتاگون و همچنین نیروهای خارجی در رسانهها که مقامات طرفدار تنشزدایی دولت را هدف قرار دادهاند، نمایان است. از داخل پنتاگون شروع میکنیم، دن کالدول، مشاور ارشد سابق وزیر دفاع پیت هگست، اخیراً در برنامه تاکر کارلسون حاضر شد تا در مورد شرایط اخراج خود با ادعای افشای اطلاعات محرمانه صحبت کند، اتهامی که او به شدت آن را رد میکند. کالدول یکی از سه نفر کارکنان پنتاگون بود که به تازگی از سمتهای خود اخراج شدند. به طور تصادفی (اما شاید نه چندان تصادفی)، هر سه نفر صداهایی بودند که یا مخالف جنگ یا تغییر رژیم در ایران بودند (کالدول) یا تهدیدی برای منافع «مستقر» در پنتاگون به شمار میآمدند. این موضوع باعث شد تاکر کارلسون در مصاحبه خود نتیجهگیری کند که دلیل اخراج آنها، افشای اطلاعات نبوده بلکه تمایلشان به جنگ با ایران بوده است.
در همین حال، تولسی گبارد مدیر جامعه اطلاعات ملی، پس از شهادت اخیر خود در کمیته اطلاعات سنا که در آن گفته بود ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست، مورد حمله نومحافظهکاران قرار گرفته است.
این موضوع باعث شد تا مارک لوین، شخصیت رسانهای نومحافظهکار و نیکی هیلی نامزد ریاستجمهوری جمهوریخواهان در انتخابات 2024، به گبارد واکنش نشان دهند و هر دو مقالهای از فرد فلیتز، رئیس ستاد سابق جان بولتون منتشر کردند که گزارشهای اطلاعاتی اشاره شده توسط گبارد را «اطلاعات احمقانه» خواند.
در نهایت و در یک تغییر بزرگ، ترامپ به تازگی مشاور شورای امنیت ملی، مایک والتز و همکارش، معاون ارشد مشاور امنیت ملی الکس وونگ را اخراج کرد. اگرچه والتز عمدتاً به دلیل نقش خود در سیگنالگیت اخراج شد، اما گفته میشود که هم والتز و هم وونگ در مسائل مربوط به ایران بیشتر مواضع جنگطلبانه داشتهاند (گفته میشود که وونگ در حال حاضر در شورای امنیت ملی باقی خواهد ماند و در انتقال مقام به مارکو روبیو، وزیر امور خارجه جدید به عنوان مشاور موقت امنیت ملی کمک خواهد کرد).
به گفته جنیفر کاوانا، پژوهشگر ارشد و مدیر تحلیلهای نظامی، والتز و وونگ از جمله مشاوران نزدیک ترامپ بودند که در مسائل مرتبط با ایران و چین بیشتر مواضع جنگطلبانه داشتند. ...در بسیاری از مواقع، هم به نظر می رسید والتز و هم وونگ با رئیسجمهور ترامپ که به وضوح میخواهد از جنگ با ایران اجتناب کند، هماهنگ نبودهاند.
با توجه به ابعاد این نبردهای خصوصی و عمومی، باید روشن باشد که ما شاهد یک نبرد ایدئولوژیک میان حامیان «سیاست خارجی واقعگرایانه اول آمریکا»، بهویژه در مورد ایران و یک جناح نومحافظهکار مستقر هستیم. در حالی که برای دههها توجیه مداخلات در خاورمیانه ابتدا بر اساس منافع ایالات متحده بود، اما این مداخلات با منافع استراتژیک اسرائیل همسو بود. این ترتیبات استراتژیک طولانیمدت میان ایالات متحده و اسرائیل حمایتهای انجیلی، ایدئولوژی نومحافظهکاران و اجماع دوحزبی در کنگره پشت سر خود داشته است.
با این حال، تحت تأثیر فزاینده جنبش ملیگرایانه و ضد مداخلهای «اول آمریکا»، این اتحاد طولانیمدت در حال شکستن است. نسل جدیدی از رهبران راستگرا- شخصیتهایی که بهطور قابل توجهی واقعگرا و متمایل به احتیاط هستند و کمتر بهطور غریزی طرفدار اسرائیل، مانند معاون رئیسجمهور ج. دی. ونس، البریج کلبی و شخصیتهای رسانهای تأثیرگذار مانند تاکر کارلسون- در حال زیر سؤال بردن مداخلات بیپایان آمریکا در خاورمیانه هستند و اینکه آیا منافع ایالات متحده همیشه با حمایت بیقید و شرط از اسرائیل تأمین میشود یا نه. هیچجا این شکاف واضحتر از نحوه دیدگاه دو گروه نسبت به ایران نیست.
ترامپ بهوضوح اعلام کرده که ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد. با این حال، او همچنین به طور مکرر تمایل خود به صلح با ایران را ابراز کرده و یک «توافق صلح هستهای تأیید شده» نسبت به یک اقدام نظامی مشترک با اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران را ترجیح داده است.
این موضع به تازگی پس از آنکه آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده برای ماهها هشدار داده بودند که حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران اجتنابناپذیر است و ارتش ایالات متحده باید نقش فعالی در این حمله ایفا کند مورد آزمایش هستند. حمایت به این دلیل که اسرائیل نه تنها به سوختگیری در میانه پرواز نیاز دارد، بلکه بمبهای ساخت ایالات متحده نیز برای نفوذ به تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران ضروری است.
ابتکارهای ترامپ برای صلح با ایران زمانی که او ظاهراً حملات برنامهریزی شده اسرائیل را «رد کرد» و به نخستوزیر بنیامین نتانیاهو گفت که ایالات متحده به جای آن به دنبال «مذاکرات» خواهد رفت (که به لطف تلاشهای فرستاده ایالات متحده استیو ویتکاف، این مذاکرات وارد سومین دور مثبت خود شد)، نشان داد که او در صلح با ایران جدی است.
این تصمیم ترامپ به سرعت توسط چهرههای کلیدی رسانهای واقعگرای جنبش اول آمریکا مانند تاکر کارلسون تحسین شد که به طور مستقیم به کسانی که خواهان اقدام نظامی علیه ایران بودند حمله کرد و در ایکس نوشت: «واضح است که اکنون بدترین زمان ممکن برای مشارکت ایالات متحده در حمله نظامی به ایران است. ما نمیتوانیم آن را تحمل کنیم. هزاران آمریکایی کشته خواهند شد. ما جنگی را که در پی خواهد آمد خواهیم باخت. هیچ چیز برای کشورمان مخربتر از این نخواهد بود و با این حال، به لطف فشار بیوقفه نومحافظهکارها، ما اکنون به این نقطه نزدیکتر از هر زمان دیگری هستیم. این خودکشی است. هر کسی که از درگیری با ایران حمایت کند، نه یک متحد ایالات متحده، بلکه دشمن آن است.»
در این زمینه، شایسته است که به اظهارات ونس درباره جدایی منافع آمریکا و اسرائیل اشاره شود. زمانی که از او پرسیده شد پاسخ دولت ترامپ به احتمال یک جنگ بزرگ در خاورمیانه پس از تجاوز محدود اسرائیل به ایران در اکتبر 2024، چه خواهد بود، ونس که در آن زمان نامزد معاونت ریاستجمهوری بود، اظهار کرد: «گاهی اوقات منافع ما همپوشانی خواهد داشت و گاهی اوقات منافع ما متفاوت خواهد بود. منافع ما بهطور قطع در این است که به جنگ با ایران نرویم. این یک انحراف عظیم از منابع خواهد بود. این بسیار برای کشورمان گران تمام خواهد شد.»
با وجود انتقاد از نومحافظهکاران، ترامپ، ونس، کارلسون و دیگران واقعگرا هستند؛ وارثان سنت سیاست خارجی ایالات متحده که توسط شخصیتهایی مانند جورج واشنگتن، جان کوئینسی آدامز و جیمز مونرو شکل گرفته است.
این بزرگان تاریخی آمریکا عمدتاً به اجتناب از اتحادهای دائمی خارجی، مخالفت با مداخلهگری غیرضروری و حمایت از دایره نفوذ مشخصی که منافع آمریکا را اولویت میدهد، تأکید داشتند؛ عناصری که به طور فاحشی در سیاست خارجی مدرن آمریکا کمبود دارند. پس از گذشت 20 سال از جنگهای فاجعهآمیز در خاورمیانه که ایالات متحده هزینه جانی و سرمایه بسیاری بابت آن پرداخت کرده است، آمریکا به صدای بیشتری نیاز دارد که حاضر باشد در برابر نومحافظهکاران مستقر که مصمم به کشاندن ایالات متحده به جنگهای بیپایان دیگر هستند، مقاومت کند. نبرد بر سر سیاست ایران تنها یک بحث در مورد یک کشور نیست، بلکه یک آزمون تعیینکننده است که آیا ایالات متحده سیاست خارجیای مبتنی بر منافع ملی و احتیاط استراتژیک را بازپس خواهد گرفت یا به خدمتگزاری به آرزوهای یک تأسیسات جنگ دائمی و متحدان ایدئولوژیک آن ادامه خواهد داد.
نفوذ فزاینده جنبش «اول آمریکا» نمایانگر اصلاح دیرهنگامی است در برابر دههها مداخلات ناموفق که منافع دوردست را به قیمت زیادی برای مردم آمریکا تأمین کرده است. آینده حاکمیت، شکوفایی و صلح آمریکا ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا این نسل جدید از رهبران میتوانند در نهایت چرخه جنگهای بیپایان را بشکنند یا نه.
-
چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۵:۲۳
-
۲۴ بازديد
-

-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1074630/