بزرگنمايي:

راه ترقی - اعتماد / دعوای دو همسایه به خاطر بچه‌ گربه‌ها خون به پا کرد و یکی از آنها با ضربات چاقو دیگری را به قتل رساند. متهم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
یک سال پیش درگیری خونینی در مارلیک ملارد رخ داد و مردی که با ضربه چاقو زخمی شده بود جانش را از دست داد. خانواده مقتول همسایه‌شان به نام احسان را عامل این درگیری معرفی کردند. متهم فراری بود اما دو روز بعد خودش را به ماموران معرفی کرد. احسان به قتل اعتراف کرد اما گفت: با چوب و چاقو به من حمله کردند و برای دفاع از خودم همسایه‌ام را زدم. اول مقتول و فرزندانش حمله کردند. وقتی مرا زدند، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و بعد هم با چاقویی که دستم بود، او را زدم.
بازار
با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، اولیای دم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او در جایگاه قرار گرفت و گفت: چند وقت قبل مقتول چند بچه گربه را به باغچه مجتمع مسکونی آورده بود. بچه‌ گربه‌ها خیلی کثیف‌کاری داشتند و صدا می‌کردند. من و چند همسایه معترض شدیم اما مقتول و خانواده‌اش توجهی نکردند تا اینکه یک روز من این بچه گربه‌ها را به یک ضایعاتی دادم که ببرد. 40 دقیقه قبل از حادثه، مقتول زنگ زد و با من خیلی بد صحبت کرد.
متهم در ادامه گفت: چند دقیقه بعد مقتول و خانواده‌اش به سمتم حمله کردند. من اول یک چوب و یک چاقو دستم بود اما ضربه‌ای نمی‌زدم. آنها مرا زدند و صورتم پر از خون شده بود، بعد من هم زدم.
در ادامه، پسر و برادر مقتول که متهم از آنها به خاطر ضرب و جرح شکایت کرده بود در جایگاه قرار گرفتند. برادر مقتول گفت: در نزدیکی خانه برادرم املاکی دارم. آن روز مهمان برادرم بودیم. برادرم در مغازه با من بود تا شب را با هم به خانه او برویم. برادرم گفت با همسایه جروبحث کرده است. گفتم با همسایه دعوا نکن و این جروبحث‌ها فایده‌ای ندارد. بعد که مغازه را بستیم و داشتیم به خانه می‌رفتیم، متهم با پسرش و یک فرد دیگر به سمت ما حمله کردند. کل درگیری 5 ثانیه بیشتر نشد. آنها برادرم را با چاقو زدند و او به زمین افتاد. من به برادرزاده‌ام گفتم ماشین را بیاور تا به بیمارستان ببریم اما برادرم به دلیل شدت ضربه فوت کرد.
پسر مقتول نیز گفت: پدر من به متهم اعتراض کرد که چرا گربه‌ها را بردی. آنها به ما حمله کردند و درگیری شروع شد اما من و پدرم کاری نکردیم.
در پایان، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.