بزرگنمايي:
راه ترقی - مهر / قسمت جدید از برنامه سینمایی «هفت» 26 اردیبهشت با بررسی فیلم «اسفند» در حضور عوامل و پرونده ویژه پیرامون «اقتباس و سینما» با حضور فرزاد موتمن کارگردان سینما برگزار شد.
روز جمعه 26 اردیبهشت جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» به تهیه کنندگی محمد تنکابنی از شبکه نمایش پخش شد. در این قسمت فیلم «اسفند» دانش اقباشاوی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و پرونده ویژه این قسمت از برنامه با حضور فرزاد موتمن به موضوع «اقتباس و سینما» اختصاص داشت.
بازار

در میز سینمای ایران آرش خوشخو و رضا صدیق در حضور دانش اقباشاوی (کارگردان) و مهاجر توحیدپرست (تهیهکننده) به نقد و بررسی فیلم «اسفند» پرداختند.
نرگس آبیار وصی سیمین دانشور نیست
رضا صدیق در ابتدا درباره حواشی جشن امضای کتاب «سووشون» توسط نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی در نمایشگاه کتاب تهران گفت: درست است که مرحوم جلال آل احمد و سیمین دانشور وصی و فرزندی نداشتند اما به قطع نشر خوارزمی و خانم آبیار هم وصی نویسنده نیستند که بدون اجازه عکس بازیگر سریال را روی جلد کتاب بیاورند. در این موضوع کتاب را مرچندایز سریال قرار داده اند و به نوعی اثر را تصاحب کرده اند.
آرش خوشخو بیان کرد: اگر این اتفاق با یک کتاب عامهپسند رخ میداد شاید مشکلی نبود اما به نظر من جایگاه «سووشون» بسیار بالا است و ما تخیل خودمان را از شخصیتها داریم درنتیجه انتشار تصویر بازیگران روی کتاب کار جالبی نیست و تخیل مخاطب را خراب میکند.
صدیق عنوان کرد: پس از نقدهایی که مطرح شده اعلام کردند که به واسطه جشن امضای کتاب فروش کتاب چند برابر بیشتر شده است. من احساس میکنم «سووشون» یک کتاب بیصاحب شده است. انتشارات خوارزمی از نظر قانونی حق این کار را داشته است اما از نظر اخلاقی حرکت مبتذل و کاسبکارانهای بوده است. صاحبان این سریال ادعای فرهنگی دارند زیرا فروش کتاب را بیشتر کردهاند اما کار درستی انجام نداده اند. این سریال هنوز پخش نشده است اما ادعایی بزرگتر از حد خودش دارد. جامعه ادبی باید مقابل این کار و نشر خوارزمی بایستد.
وی افزود: 8-9 مورد مشابه این اتفاق در کشورهای دیگر نیز اتفاق افتاده است. به جز کتاب «بینوایان» باقی آثار کتابهای عامیانه بوده اند و پس از انتشار فیلم و سریال این کار را انجام دادهاند و طبق قانون کتابهایی که با عکس فیلم چاپ میشوند، روی جلد آنها مینویسند «این یک اثر تبلیغاتی است».
![]()
«اسفند» و بازگشت به اصالت دفاع مقدس
در ادامه این برنامه رضا صدیق درباره فیلم «اسفند» بیان کرد: در ابتدا بگویم که فیلم پوستر خوبی دارد و قصهمحور است. در یک دهه گذشته سازمان اوج سیاستی را برای جذب مخاطب جوان در فیلمهای دفاع مقدس پیش گرفت و رویکردشان این بود که فیلمهایشان را از ایدئولوژی به معنای خود دفاع مقدس و چیزی که رزمندگان آن زمان را شکل میداد، تهی کنند. این فیلمها مساله جنگ را به مساله صرفا ملی تقلیل میدهند. در این راستا فیلمهای هیجانانگیزی ساخته شد اما این فیلمها سکولار و از روح غالب بر آن زمان تهی بودند. فیلم «اسفند» برای من به معنای بازگشت به اصالت فیلم دفاع مقدس است. یعنی این فیلم کاملا براساس بنیانهای خود دفاع مقدس ساخته شده است. امیدوارم این مسیر ادامه داشته باشد. من «اسفند» را بسیار دوست دارم زیرا تکلیف این فیلم روشن است و نه به مخاطب و نه به خودش دروغ نمیگوید. دانش اقباشاوی با فرم به این محتوا رسیده است.
مخاطب امروز به فیلم های جذاب تری نیاز دارد
خوشخو عنوان کرد: نقطه نظر من متضاد رضا است. «اسفند» فیلم خوبی است اما به نظرم خیلی قدیمی و کهنه است یعنی ما با نوعی از دیکشنری شخصیتها مواجه هستیم که مخصوص همان دهه 60 است. ما نیاز داریم که بازخوانی جدیدی از جنگ داشته باشیم یعنی شخصیتها را کمی از صفات بینقصی و فرشته بودن خارج کنیم. من دوست دارم بیرحمی، خونسردی، ماجراجویی و ... شخصیت را ببینم. در این فیلم رابطه قهرمان با قاچاقچی اسلحه صحنه بسیار جذابی بود اما این صحنه خیلی ساده در فیلم روایت شد و تاثیرش را کمتر کرد.
وی ادامه داد: من این فیلم را در 2 سالن سینما دیدم و چیزی که مشخص است، سینماها خالیست و سینمای اجتماعی و جنگی با همان فرمول قدیم دیگر فروش نمیکند. مخاطب جدید به فیلمهای جذابتری نیاز دارد. مانند «ماجرای نیمروز» یا «ایستاده در غبار».
دانش اقباشاوی با یاد جلیل شعبانی تهیهکننده اولیه فیلم تصریح کرد: من در ابتدا فرم فیلم را انتخاب کردم و لحن و احوالات دهه 60 و 70 برای مخاطبان دهه 70 و 80 یک لحن جدید است. فیلم «اسفند» نه شبیه فیلم های جنگی دهه 60 است و نه شبیه فیلمهای دهه 80. اتفاقا «ایستاده در غبار» هم سراغ لحن آوینی و روایت فتح رفته بود. من هم جنس آدمهای مقابل دوربین را از گنجینه آدمهایی برداشتم که آنها را میشناختم. من این فیلم را از روی جنس زیست خودم ساختم.
مهاجر توحیدپرست درباره سانسهای این فیلم بیان کرد: طبق نظامنامه اکران، پردیسهایی که بیش از 7 سالن دارند موظف هستند که در 2 هفته اول اکران 3 سانس چرخشی در اختیار فیلمها قرار دهند. ما از ابتدای اکران با تعداد کمی سانس آغاز کردیم و کم کم اوضاع بهتر شد. فیلم های جنگی نیاز به زمان دارند تا مخاطب خود را پیدا کنند. به ما سالن داده اند اما سانسهای ساعت خوبی در اختیار نداریم و عملا از چرخه اکران بیرون هستیم. وزارت ارشاد باید ورود جدی کند و این زمان را به ما بدهد. اکنون زنگ خطر برای فیلمهای اجتماعی نیز به گوش می رسد و بازگشت سرمایه را هم نمیتوانند تامین کنند. ما به سالنها سر میزنیم و تصورمان این است که مخاطب ناراضی از سالن خارج نمیشود. ما راضی هستیم که تعداد سانسهایمان را کم کنند اما به ما زمان دهند. مخاطب هدف ما خوزستان است و بیشترین فروش ما مربوط به این استان است اما سانس ظهر واقعا در این استان برای ما مناسب نیست.

در ادامه میز پرونده ویژه این قسمت از برنامه با حضور فرزاد موتمن به موضوع «اقتباس و سینما» اختصاص داشت.
موتمن در ابتدای این بخش گفت: فیلم هایی که برای من جذاب هستند معمولا اقباس هایی هستند که دقیقا خود رمان را اقتباس نکرده اند بلکه چیزی را از رمان گرفته و فیلم خودشان را ساخته اند. من معتقدم رمان های ضعیف تر بهترین متریال برای ساخت فیلم هستند. وقتی با یک رمان درخشان مانند «ابله» داستایوفسکی طرف هستید دیگر کارگردان چه کاری می تواند انجام دهد که پیش از آن نویسنده انجام نداده است؟
اقتباسهای تقوایی و مهرجویی برای سینمای ما مهم است
وی افزود: شخصا فکر میکنم که دوران اقتباس از رمانها به نوعی به سر آمده است. سینما با اقتباس از ادبیات شروع شد و تا جنگ جهانی ادامه داشت. پس از دهه 50 بالعکس خیلی از نویسندگان خوب از سینما تاثیر گرفتند. در اینجا دیگر ادبیات مرجع نبود. روند مدرن شدن داستان گویی در سینما همهگیر شد و لزوما فیلم ها و رمان ها یک قصه تعریف نمیکنند بلکه قصههای متعددی تعریف میکنند. گاهی حتی در فیلم قصه ای وجود ندارد و شما با اتمسفر مواجه هستید. اکنون شخصیت را در مقطعی که فیلم با او کار دارد، معرفی میکنند و شخصیت لزوما ابعاد روانشناختی ندارد. اهمیت سینمای مدرن در این است که به زندگی نزدیکتر است. همانطور که در زندگی ابهام وجود دارد و شخصیت را درک نمیکنیم در فیلم مدرن هم همینگونه است. سینمای مدرن نیز امکان پرداختن به جوهره سینما را بیشتر میکند زیرا جوهره سینما ترکیب صدا و تصویر و اتمسفری است که برای مخاطب خلق میکند.
وی درباره فیلمهای اقتباسی ایرانی تصریح کرد: اقتباس های ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی از آثار غلامحسین ساعدی جزو نمونههای موفق ایرانی هستند. من فیلم «ناخدا خورشید» را یک بار 30 سال پیش دیدم. فیلم «گاو خونی» هم اقتباس موفقی بود. «شازده احتجاب» بهمن فرمان آرا نیز اقتباس موفقی است. اقتباس های تقوایی و مهرجویی برای سینمای ما مهم است به این دلیل که پیش از این هم اقتباس بود اما شان اثر ادبی را حفظ نمیکردند. اما این کارگردانان شان اثر ادبی را رعایت میکردند.
افخمی عنوان کرد: من خودم فکر میکنم همچنان فضای کتاب «گاو خونی» از فیلم بهتر است.
موتمن بیان کرد: محمد محمدعلی رمان «برهنه در باد» را نوشته بود و من احساس کردم اکشن خوبی میتوان از این اثر ساخت. اطرافیان من گفتند که او خیلی همراهی نمیکند و در ایران هم نبود. در خارج از کشور وقتی «ارباب حلقه ها» را میسازند متنی را برمیدارند که 50 بار تجدید چاپ شده و یعنی از همان ابتدا مشتری بالقوهای دارند اما در ایران با تیراژ پایین کتاب ها سخت می توان تهیه کننده را برای ساخت اقتباس ادبی راضی کرد.
موتمن فیلم نوآر «شیوا» را میسازد
بهروز افخمی گفت: من از 7 سالگی با خواندن رمان و داستان به سینما رسیدم و همیشه فکر میکردم سینما نمیتواند حس زمان رمان های بزرگ را به مخاطب انتقال دهد. سینما بیشتر شبیه به داستان کوتاه است.
موتمن گفت: اکنون دیگر تماشای آثار حجیم ادبی از حوصله من به شخصه خارج است. من وقتی فیلم میبینم دوست ندارم داستان دنبال کنم بلکه میخواهم فضا را تماشا کنم. ما نمیتوانیم در سینما یک فیلم سینمایی 8 ساعته از «بینوایان» ببینیم.
این کارگردان بیان کرد: من پروانه ساخت فیلم «شیوا» را دریافت کرده ام که یک فیلم نوآر است. پویا سعیدی فیلمنامه اثر را نوشته است. 3 سال است میخواهیم این فیلم را شروع کنیم اما دچار بحرانهای مالی میشویم و امیدوارم به زودی این اتفاق بیفتد.

در میز سینمای جهان نیز جواد طوسی و امیر قادری فیلم سینمایی «The Penguin Lessons» (درس های پنگوئن) را نقد کردند.
جواد طوسی درباره فیلم گفت: تیتراژ فیلم من را یاد جنسی از سینمای فرانسه انداخت که برایم جذاب بود. جنس فیلمبرداری نیز خیلی نزدیک به نگاتیو است. در این فیلم نیز فارغ از ایدئولوژی مناسبات آدم ها را نشان می دهد.
امیر قادری بیان کرد: پیتر کاتانیو کارگردان فیلم چندسال پیش فیلمی ساخت به نام «فول مانتی» که یک فیلم چپ قدرتمند بود. فیلم های چندسال اخیر مشکلشان این است که خیلی بیانگر هستند. فیلم «فول مانتی» داستان یکسری مرد کارگر است و در صحنه آخر سکانس جذابی درباره مواجهه این افراد با اجتماع اطرافشان دارد. این پلان آخر کل فیلم را متحول می کند.
امیر قادری تصریح کرد: این فیلم من را یاد «پیرمرد و دریا» اثر همینگوی انداخت. شما وقتی استعاره را در جای درست استفاده کنید، این استعاره کار خودش را انجام می دهد و پنگوئن هم در این فیلم همین کار را نجام می دهد.
این قسمت از برنامه به زنده یاد ژاله علو تقدیم شد.